Views: 1
الرضا علیه السلام در سال ۱۸۳ ه.ق. به امامت رسید. امام تا سال ۲۰۱ ه.ق. در مدینه بود. در رمضان آن سال وارد مرو شده و به اجبار ولایت عهدی مأمون را پذیرفت. بر خلاف انتظار مأمون روز به روز محبوبیت امام در دلها فزونی می یافت. لذا تصمیم به قتل آن حضرت گرفت. آن حضرت در سن ۵۵ سالگی، آخر صفر سال ۲۰۳ ه.ق. به شهادت رسید و در طوس به خاک سپرده شد.
شناسنامه امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام هشتمین امام شیعه اثنا عشری است و پیامبر(ص) نام وی را به صراحت ذکر فرموده: علی فرزند موسی، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند حسین، فرزند علی، فرزند ابوطالب که درود خدا بر همه آنان باد.
کنیه اش ابوالحسن است.
برخی از لقبهایش عبارتند از رضا، صابر، زکی، ولی. . .
نقش انگشتریش: حسبی الله، یا به روایت دیگر ماشاء الله، لا قوه الا بالله.
زادگاهش در مدینه به سال ۱۴۸ هجری بود. یعنی در همان سالی که جدش امام صادق(ع) در گذشت و این نظر بیشتر علما و تاریخ نویسان است.
تاریخ وفات امام رضا(ع)، بنا به گفته علمای و مورخان بزرگ، سال ۲۰۳ هجری در طوس بوده است.
دوران امامت امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام کاظم، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بی پروا به رهبری امت پرداخت. جو سیاسی جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود که حتی برخی از صمیمی ترین یاران امام از این صراحت و بی پروائی او بر جانش بیمناک بودند.
«صفوان بن یحیی» می گوید:امام رضا علیه السلام پس از رحلت پدرش سخنانی فرمود که ما بر جانش ترسیدیم و به او عرض کردیم: مطلبی بزرگ را آشکار کرده یی، ما بر تو از این طاغوت (هارون) بیمناکیم.
هجرت امام رضا علیه السلام به ایران
شیخ صدوق رحمه الله از محول سجستانی آورده است:
وقتی که فرستاده ی مامون برای بردن امام رضا علیه السلام از خراسان به مدینه آمد، من آنجا بودم. امام علیه السلام به منظور خدا حافظی و برای وداع، به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و مکرر با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت و با صدای بلند گریه می کرد. من به امام نزدیک شده، سلام کردم امام جواب سلام مرا داد، حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنیت و مبارک باد گفتم. امام فرمود: به دیدن من بیا زیرا از جوار جدم خارج می شوم و در غربت از دنیا می روم و در کنار قبر هارون مدفون می شوم! من همراه حضرت به خراسان رفتم، تا این که از دنیا رفت و در کنار قبر هارون به خاک سپرده
امام رضا علیه السلام و ولایتعهدی بدعهدان
وقتی امام رضا علیه السلام به خراسان آمد، مأمون در ملاقات با وی گفت: «چنین صلاح دیدم که از خلافت کناره گیری کنم و آن را به تو بسپارم و با تو بیعت کنم». امام علیه السلام پیشنهاد او را نپذیرفت. مأمون گفت: «باید خلافت را بپذیری». امام فرمود: «هیچ گاه چنین کاری را نخواهم کرد». مأمون پس از تلاش چند روزه و پس از آن که از قبول خلافت توسط امام رضا علیه السلام ناامید شد، گفت: «اگر خلافت را نمی پذیری و نمی خواهی با تو بیعت کنم، پس ولیعهد من باش تا پس از من، خلافت به تو برسد.»
امام علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! من خوب می دانم که مقصود تو چیست». مأمون گفت: «من چه مقصودی دارم»؟ امام علیه السلام فرمود: «مقصود تو آن است که مردم بگویند علی بن موسی الرضا در طوس به سر می برد و به دنیا تمایل یافته است و دنیا از او روی گردانده؛ آیا نمی بینید که به طمع خلافت، چگونه ولایت عهدی را پذیرفته است»؟ مأمون خشمگین شد و گفت: «برخورد تو را هیچ گاه نپسندیده ام. به خدا سوگند! اگر ولایت عهدی را پذیرفتی، چه بهتر؛ وگرنه تو را به این کار مجبور خواهم کرد و اگر پذیرفتی، در امان هستی و در غیر این صورت، گردنت را خواهم زد.»
سیره سیاسی امام رضا علیه السلام
امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود بوجود آورده بود بطور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست ویک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت ترین سالهای تاریخ تشیع شد. و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.
سیره علمی و فرهنگی امام رضا علیه السلام
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، بعد سوگند یاد کرد که اگر یک محکمه قضایی به پا شود و کلیمی ها حضور داشته باشند، مسیحی ها حضور داشته باشند، مِلَل و نِحَل متفرّق حضور داشته باشند، من آن قدرت علمی را دارم که بین یهودی ها به تورات آنها حکم کنم، بین مسیحی ها به انجیل آنها حکم کنم و بین هر فرقه ای برابر کتاب آسمانی آنها حکم کنم؛ این بیان نورانی از وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل شده است، منتها اتفاق نیفتاده یک صحنه و همایش و گفتمان بین المللی رخ نداد تا وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بین این مِلَل و نِحَل برابر کتاب های آسمانی آنها داوری کند؛ ولی برای وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) این حادثه اتفاق افتاد؛ یعنی یک حکومت مرکزی در ایران و در خراسان با قدرت حکومت عباسیان تشکیل شد که تمام مِلَل و نِحَل را مأمون عباسی دعوت کرد و وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) را هم فرا خواند تا در برابر مسیحی ها و یهودی ها و سایر مِلَل و نِحَل، برابر نظر و آرا و احکام الهی آنها عمل و حکم کند. وقتی وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) این دعوت را تلقّی کرده است، برخی ها گفتند وقتی که دانشمندان مِلَل و نِحَل گوناگون به حضور شما آمدند، شما چگونه جواب می دهید؟ فرمود من بین اینها برابر کتاب آسمانی اینها نظر می دهم، نه تنها مسائل قضایی مالی و حقوقی، بلکه در معارف و اعتقادات و اخلاق و امثال آن را هم این چنین عمل می کنم؛ لذا وقتی با یک مسیحی مناظره می کرد، از انجیل آنها کاملاً سخن می گفت و اگر با یک کلیمی صحبت می کرد، از تورات آنها سخن می گفت؛ این می شد «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»؛ یعنی آنچه برای امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اتفاق نیفتاده بود، برای وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) اتفاق افتاد؛ لذا ایشان شهرتی به عنوان عالِم اهل بیت یافت.
مناظرات امام رضا علیه السلام
مأمون پس از آوردن امام رضا (ع) به مَرو، جلسات علمی متعددی با حضور آنحضرت و دانشمندان گوناگون تشکیل داد. در این جلسات، مذاکرات بسیاری میان امام (ع) و دیگران صورت می گرفت که به طور عمده پیرامون مسائل اعتقادی و فقهی بود. از مباحث و مناظرات کلامی روشن می شود عمده ترین عوامل ایجاد فرقه های کلامی و انحرافات در مسائل اعتقادی آشنایی مسلمانان با ادیان و جنبش های دیگر بود؛ بویژه نهضت ترجمه در دوره عباسیان که بعضاً دستخوش غرض ورزی های مترجمان گردید و زمینه مساعدی را در این زمینه فراهم آورد. البته عوامل دیگری چون برداشت های مختلف از معارف دینی نیز تأثیر بسزایی در رواج فرقه های کلامی داشت.
هدف مأمون از تشکیل این محافل علمی، نشان از علم دوستی او یا تظاهر به آن بود. در اصل باید وی را از این زاویه، متمایز از دیگر خلفای عباسی دانست؛ بویژه که مذاق عقلی او و همراهیاش با معتزله، او را بر آن می داشت در برابر اهل حدیث ایستادگی کرده، آنان را منکوب سازد؛ با این حال مسئله در اینجا خاتمه نمییافت. مأمون از تشکیل چنین جلساتی هدف دیگری نیز داشت. او میخواست با کشاندن امام رضا (ع) به بحث، تصوّری را که عامه مردم درباره ائمه اطهار (ع) داشتند و آنان را صاحب علم خاص لدنی می دانستند، از بین ببرد. مأمون، اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می داد تا حجت آنحضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این، به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود؛ اما هیچکس با آنحضرت روبرو نمی شد جز آنکه به فضل او اقرار کرده، به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می شد، ملتزم می گردید.
شهادت امام رضا علیه السلام
سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت، زیرا دریافته بود که به هیچ روی نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد، و عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روزاروز اوج بیشتری می گرفت، و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون بر ملاتر می شود، و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام، ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با «ابراهیم بن مهدی عباسی» بیعت کردند، و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود، لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند.
تابلوهایی از سبک زندگی رضوی علیه السلام
«یسع بن حمزه» می گوید: در مجلس امام رضا (ع) مشغول گفت و گو بودیم که مردی وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبرخدا! من مردی از دوستان شما هستم. اکنون از زیارت خانه خدا بازگشته ام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم بفرست، من دارای نعمت و دولت هستم و مستحق صدقه نیستم. آنچه به من ببخشی از سوی شما صدقه خواهم داد. امام (ع) از او خواست بنشیند بعد از پایان جلسه حضرت به خانه رفت و لحظاتی بعد در را بست ؛ سپس دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید آن مرد خراسانی کجاست؟ مرد پاسخ داد: این جا هستم. امام(ع) فرمود: این دویست دینار را بگیر و با آن هزینه سفرت را تأمین کن. یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!
حضرت فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر(ص) را نشنیده ای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است.
گوهرهایی از کلمات نورانی امام رضا علیه السلام
ابن سکیت میگوید: به حضرت رضا علیه السلام گفتم : چرا خداوند موسی علیه السلام را با معجزه عصا و ید بیضا و ابزار «باطل کننده» سحر فرستاد؟ و چرا عیسی علیه السلام را با طبّ و محمّد صلی الله علیه و آله را با کلام و سخن و «اعجاز بیانی» مبعوث نمود؟
امام پاسخ داد : چون خداوند موسی علیه السلام را مبعوث نمود ، در میان مردم سحر و جادوگری رواج داشت ، او از جانب خدا معجزهای آورد که مردم آن زمان توانایی بر همانندی آن نداشته باشند. و بدین وسیله جادوی آنان را باطل نمود. و خداوند عیسی علیه السلام را در زمانی به پیامبری فرستاد که انواع بیماریها در آن وجود داشت. و مردم نیازمند درمان های پزشکی بودند، بدین جهت خداوند به او معجزه ای داد که دیگران از آن بی بهره بودند؛ او مردگان را زنده مینمود و کوران مادرزاد را شفا میداد و بیماری پیسی را بهبودی میبخشید. و بعثت محمّد صلی الله علیه و آله در زمانی بود که سخن سرایی و خطابه ـ و گمان میکنم که امام کلمه شعر را نیز فرمود ـ مردم را تحت تأثیر گسترده و جوّ غالب خود قرار داده بود، بدین سبب از جانب خدا مواعظ و حکمتهایی به پیامبر داده شد که بطلان گفتار و سخنان کافران را آشکار و حجّت را بر آنان تمام نماید.
مروری بر؛ روایات منقول از امام رضا علیه السلام/بر گرفته از کتاب شریف تحف
کراماتی از امام رضا علیه السلام
معجزه و کرامت هر امام و پیشوای معصوم، از جمله ویژگیهای منحصر به فرد ایشان در برتری بر سایر مردم است تا اتمام حجّت برای مخالفان و ازدیاد ایمان برای مؤمنان باشد و همچنین با معرفت و آگاهی به قدر و منزلت آنان، به راحتی از دستورات و رهنمودهایشان اطاعت شود؛ چنان که خداوند متعال می فرماید: «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ»؛ «تا آنها که هلاک و گمراه می شوند، از روی اتمام حجّت باشد و آنها که زنده و هدایت می شوند، از روی دلیل روشن باشد.»
در هر صورت، ائمه اطهار علیهم السلام چون حجتهای الهی بر بندگان هستند، برای اثبات حقانیت خویش و همچنین تقویت قلوب مؤمنین و برای آرامش دلهای مشتاق، از خود معجزه و کرامت نشان می دهند. این نکته نیز شایان ذکر است که از منظر باورهای شیعی، اولیای الهی و ائمه معصومین علیهم السلام حیات و ممات ندارند و ما آنان را بعد از شهادت نیز قادر بر اعمال خارق العاده می دانیم. به همین جهت، برای حل معضلات، مشکلات و عرض ارادت به محضر آن گرامیان، متوسل شده و حاجات خود را طلب کرده، در صورت صلاح دید خداوند و آن بزرگواران، به مقصود خود نائل می شویم.
زیارت امام رضا علیه السلام
جناب کلینی و صدوق از حضرت علی بن موسی الرضا – علیه السلام – این گونه نقل کرده اند:
هریک از امامان معصوم – علیهم السلام – بر گردن دوستان و شیعیان خود پیمان و عهدی دارند و وفای کامل به آن پیمان و ادای نیکوی آن عهد، زیارت مرقدهای مطهر آنان است. پس هر کس از سر میل و رغبت به زیارت و اعتقاد به آن چه آنان گرایش داشتند، به زیارت بشتابد، روز قیامت ائمه ـ علیهم السلام ـ شفیعان او خواهند بود.
بر طبق روایتی دیگر، حسن بن وشّاء می گوید: ازحضرت رضا – علیه السلام – پرسیدم: پاداش زیارت قبریکی از ائمه ـ علیهم السلام ـ چیست؟
آن حضرت فرمود: «مانند ثواب زیارت قبر امام حسین است.»
پرسیدم: پاداش کسی که قبر امام حسین ـ علیه السلام ـ را زیارت کند، چیست؟
فرمود: سوگند به خدا پاداش او بهشت است.»
امام رضا علیه السلام در آینه شعر و ادب
امشب، کوچه های خراسان، از عبور تو خالی می شوند و داستان غریبی تو با پر زدنت، به پایان می رسد، ولی دستان روشنت ای چراغ هشتم طریق عرفان! هر روز، بلوغ ماه را به هنگام اذان بر گلدسته های حرم و بر آسمان قلب عاشقانت به تماشا می گذارد.
یا علی بن موسی الرضا علیک السلام! زمین از غم فراق تو در پر خویش خزیده و تنها در مزار تو جرئت سر بلند کردن دارد؛ آنجا که دل های شکسته خود را چون کبوتران حرمت، بر پنجره فولاد نگاه تو دخیل می بندیم و سر بر شانه های خیال تو می گذاریم؛ همان جا که طعم زخمی حاجت خود را با آب سقاخانه ات، در گلوی نیاز خویش می ریزیم.
امام غریب، حنجره نورانی ات، جرعه نوش سم ستم سیه دلان می شود و طنین هق هق زائرانت تا قیامت، گلوی سوخته ات را یاد می کند.