بازدیدها: 89
ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۴۲ تک پسر خانواده ی آخوندی دیده به جهان گشود. دردانه ی مادر بود و قاب وجودش سرتاسر کتاب خوبی ها و مهربانی ها. از همان کودکی هر آنچه می خواست برایش مهیا بود و تمام خواسته هایش برآورده می شد.
ورودش به دبیرستان مصادف شد با پیروزی انقلاب و مسعود از همان وقت قدم در راه دفاع و و مبارزه گذاشت.
با شروع جنگ تحمیلی عزم جبهه نمود. دلش در تب لبیک تاول زده بود اما بی تابی های مادر زخم دلش را ریش می کرد.
کسب تکلیف کرد از امامش؛« در وضعیت کنونی جهاد واجب است.»
تصمیمش را گرفت. عازم جبهه شد، در کنارش درس هم می خواند و دانشجوی نمونه ی دانشگاه صنعتی اصفهان در رشته ی مهندسی مکانیک شد.
هنگام عملیات راهی جبهه می شد و در غیر آن در شهر می ماند. فرمانده ی گردان شد و در عملیات های زیادی شرکت کرد تا آنکه در کربلای ۵ میهمان آتش و خون دشمن شد.
دوباره به شهر بازگشت اما نه به گونه ی رفتن، با پای خویش رفته بود و بر روی دستان مردم بازگشت.