بازدیدها: 70
سال 1335 دفتر هستی اش در خانواده ای که اسوه ی ریاضت و طریقت الهی بودند گشوده شد. هنگام آموختن بر آن شد تا سبوی وجودش را از چشمه سار علم سیراب سازد، پس تا گرفتن دیپلم راهی قافله ی علم آموزان شد و چون در دلش شور یادگیری علوم دین و معارف الهی اوج گرفت راهی حوزه ی علمیه ی قم شد . در مدرسه ی حقانی از بهترین مدارس علمیه به مدت دو سال مشغول تحصیل شد. در این بین غم هجران پدر بر دلش نشست و عهده دار تأمین مخارج خانواده شد.
آن زمان که ابراهیم وقت ، سربازانش را برای درهم شکستن طاغوت فراخواند، جلال نیز حاضر شد تا چون رهروی مخلص ، مقتدایش را یاری رساند. پس راهی روستاهای اطراف اصفهان شد و به سازماندهی فعالیت های انقلابی و روشنگری و بصیرت دادن به مردم پرداخت. پس از طلوع فجر پیروزی بر آسمان وطن به تأسیس کمیته ی دفاع شهری اصفهان هِمَّت گماشت و سپس در سپاه پاسداران فعالیت های خود را ادامه داد.
او که تمام وجودش غرق عشق به حضرت حق و همه ی هدفش یاری امام زمان غائبش بود در اخلاق و رفتار اسوه ای یگانه و بی همتا بود پس به عنوان مربی اخلاق در مرکز آموزش 15 خرداد و پادگان غدیر مشغول شد. با شروع غائله ی کردستان راهی آن دیار گشت و با پیشروی ارتش عراق در خاک وطن راهی جنوب شد. سرانجام آخرین صفحه ی زرین زندگی اش در عملیات رمضان هنگامی که بانگ اذانش در منطقه پیچیده بود به خون نشست و در سجده ای خونین به دیدار یار شتافت.