Views: 22
کرامت انسانی و عدالت و آزادی
امیرالمؤمنین (ع) راه تأمین قسط اقتصادی و عدالت اجتماعی را در تقویت بنیۀ مالی و فراهم ساختن راه های درآمد می داند، لیکن اقتصادی که از راه های مشروع و با حفظ کرامت انسانی و بر پایۀ عدالت و آزادی و از روی اعتقاد و ایمان به دست آمده باشد. کسب مالیات با این شیوه و پرداخت آن از سوی مؤدیان از روی عقیده و ایمان است که عبادت به شمار می رود، اجتماع را از موانع رشد پاک می کند، و زمینه را برای پیشرفت و بالندگی آماده می سازد و می توان چنین عملی را زکات و وسیلۀ تزکیه و تربیت نامید.
امام در یک بخشنامۀ آموزنده و انسان ساز، به کارگزار گردآوری خراج و زکات و صدقات، چنین سفارش می کند:
«با پروا گرفتن از خدای یگانه ای که هیچ همتایی ندارد به راه بیفت. مبادا مسلمانی را به هراس اندازی، به زور بر (خانه یا زمین) او بتازی، و بیشتر از حق خدا را که در دارایی او هست (و باید بپردازد) از او بگیری.
پس چون وارد قبیله ای شدی، در میان خانه هایشان منزل مکن و بر سر آب قبیله فرود بیا! سپس با آرامش و سنگینی به سوی ایشان برو، تا این که در میان آنان بایستی. بر ایشان درود بفرست، و در خوشامد گویی به آنان کوتاهی نکن. آنگاه می گویی:
بندگان خدا! ولیّ خدا و خلیفۀ او مرا به نزد شما فرستاده تا حق خدا در دارایی تان را از شما بگیرم؛ آیا خدای را حقی در دارایی های شما هست که آن را به ولی او بپردازند؟»
اگر کسی گفت نه، بار دیگر سؤالت را تکرار مکن. اگر کسی آری گفت، بی آن که او را بترسانی یا به او ستم رسانی، یا تکلیفی بر او بار کنی، به همراه او روانه شو و هر چه زر و سیم به تو داد بگیر. اگر شترانی یا چارپایانی دارد، بدون اجازه اش به میان آن ها مرو، زیرا بیشتر آن ها متعلق به اوست. هنگامی که اجازه گرفتی، مانند شخصی سلطه دار و درشت کردار به میان آن ها مرو. مبادا چارپایی را برمانی یا بترسانی یا به صاحبشان آزاری برسانی! آن چارپایان را دو بخش کن و او را در گزیدن هر بخش آزاد بگذار، بخش دیگر را دوباره دو بخش کن و باز هم او را در برداشتن هر یک از آن دو بخش آزاد بگذار. همچنان به این بخش کردن ادامه بده تا آن اندازه که می توان حق خدا را از دارایی او گرفت و هر اندازه که حق خدا است از او بگیر. اگر خواستار به هم زدن بخش کردنت شد از او بپذیر، و همه را با هم مخلوط کن، و مانند بار نخست اقدام کن تا آن جا که حق خدا در دارایی او را از وی بستانی.
نباید چارپای پیری، فرسوده ای، دست و پا شکسته ای، از بیماری ناتوان شده ای، و یا آسیب دیده ای را بگیری. (برای آوردن آن ها) کسی را می گماری که به دینداری او اطمینان داشته باشی و او نسبت به مال مسلمانان مهربان باشد، تا آن ها را به سرپرست مسلمانان برساند و سرپرست، آن ها را در میان مسلمانان تقسیم کند. (برای رسانیدن) آن ها را به کسی می سپاری که نیک خواهی دلسوز و امانت داری نگاهبان باشد، نه درشت خویی سخت گیرنده و درمانده سازی به ستوه آورنده.
هر چه در نزدت گرد آمده زود به نزد ما بفرست تا طبق فرمان خدا عمل کنیم. به شخص امین خودت که آن ها را می آورد سفارش کن که میان ماده شتر و کُره شیرخوارش را جدا نکند، و همۀ شیر آن را ندوشد که برای فرزندش چیزی نماند، با سوار شدن بر شتر آن را به خستگی دچار نکند، باید میان آن ماده شتر و ماننده های آن در سواری گرفتن عادلانه رفتار کند. بر ستور وامانده در حرکت آسان گیرد. با شتر ساییده سُم و لنگ مدارا کند و آن ها را آهسته براند. در هنگام عبور از آبگیرها آن ها را بر سر آب ببرد، از زمین های گیاه دار آن ها را دور نکند که بخواهد در جاده های خشک و بی گیاه ببرد. ساعاتی آن ها را آسوده گذارد، و در کنار آب ها و گیاه های اندک فرصت بیشتری به آن ها بدهد، که به اذن خدا آن ها را فربه و تنومند به نزد ما برساند، نه خسته و درمانده، تا بر طبق کتاب خدا و سنت پیامبرش آن ها را (در میان مستحقان) تقسیم کنیم. چنین شیوۀ عملی، به خواست خدا، پاداش ترا بزرگ تر می کند، و به رشد و بالندگی تو نزدیک تر است». [صبحی صالح، ن ۲۵]
علی نسبت به شهروندانی که باید خراج و مالیات بپردازند رئوف و مهربان است، و در برابر کسانی که خواستار امتیازی بیش تر از عموم مردم هستند، و به ویژه کارگزاران و مسئولانی که باید در خدمت مردم باشند و وسائل رفاه یا حداقل معیشت را برای تودۀ مردم فراهم کنند بسیار سختگیر است، بطوری که اگر گمان برد که ممکن است کوچکترین خیانتی در مال مردم که به عنوان امانت بدانان سپرده شده است، روا دارند، چنان به شدت هشدار می دهد و مؤاخذه می کند که احتمال هیچ سازش و گذشتی از او نمی رود، حتی اگر در برابر برادر و یا دختر یا فرزندانش باشد. در نامه ای به کارگزار خود زیاد بن أبیه می نویسد:
«به خدا سوگند می خورم راستین سوگندی، که بی هیچ تردیدی اگر به اطلاع من برسد که در غنیمت مسلمانان خیانتی، کوچک یا بزرگ، کرده باشی چنان به شدت بر تو سخت خواهم گرفت که آن شدت عمل تو را به صورت شخصی درآورد اندک بهره، بسیار گران پشت، و ناچیز کار (و بی مقدار)، بدرود». [صبحی صالح، ن ۲۰]
و به یکی دیگر از کارگزارانش که در بیت المال زیر دستش خیانت ورزیده آن را برداشته به شهر خود، مکه برده است، پس از تشریح اوضاع برای او و نصیحت کردنش می نویسد:
«خدای را پروا گیر، و اموال آن مردم را به ایشان بازگردان، زیرا اگر چنین نکرده باشی و خدا امکان دست یافتن بر تو را به من بدهد، دربارۀ تو به درگاه خدا عذر خواسته، با همان شمشیرم بر تو خواهم کوفت که هیچ کس را با آن نزده ام جز آن که به آتش درآمده است! به خدا قسم می خورم اگر حسن و حسین هم کاری همچون تو کنند. هیچ سازش و آتشی بسی نزد من ندارند، و به کوچکترین خواستشان دست من نمی یابند، تا این که حق را از آن دو بگیرم، و باطل را از ستم کردنش بزدایم». [صبحی صالح، ن ۴۱]
از نظر امیرالمؤمنین بزرگترین خیانت، خیانت به امت است، و زشت ترین کارها نیرنگ زدن به پیشوایان:
«کسی که امانت را پست شمارد، و در چراگاه خیانت بچرد، و وجود و دین خود را از خیانت پاکیزه نگرداند، خود را در این جهان در خواری و رسوایی افکنده است، و در جهان دیگر خوارتر و رسواتر خواهد شد. بزرگترین خیانت، خیانت کردن به امت است، و زشت ترین نیرنگ، فریفتن پیشوایان است». [صبحی صالح، ن ۲۶]
امیرالمؤمنین نصیحت و انتفاد خیرخواهانۀ همگان، و رایزنی با همۀ مردم را شرط تحقق عدالت می داند، و هر دو یعنی آزادی و عدالت را ضامن به اجرا در آمدن حق.
در روزهای جنگ صفین، مردم را گرد آورده به آنان حق شان را آموزش می دهد. و نسبت به وظیفه ای که دارند آگاه می سازد، و حق و وظیفۀ سرپرست و مسئول امر را هم یادآوری می کند و این دو را متقابل و وابسته به یکدیگر می داند. «از گفتن سخن حقی، یا دادن نظر مشورتی دربارۀ عدلی، به من خودداری نورزید». [صبحی صالح، خ ۲۱۶]
جمع بندی و نتیجه گیری
خلاصه آن که امیرالمؤمنین مسئولیت امر و ولایت و سرپرستی مردم را ابزار و وسیله ای می داند برای به رشد رسانیدن و در جهت تعالی و کمال بردن مردم. و همین که مردم مسؤولیت سرپرستی و فرمانروایی را به وی سپردند، همۀ دغدغه اش آزادی و عدالت بود. نخست شناسانیدن آن ها به مردم، آگاه ساختن مردم از وجود آن ها و موانعی که بر سر راه آن ها است و حقوقی و وظایفی که دارند؛ و سپس برداشتن موانع و به اجرا درآوردن آن ها در صحنۀ اجتماع.
نگرانی بزرگ امام آن بود که دشمنان مردم با ایجاد فتنه و آشوب فکری و اجتماعی، مردم را دربارۀ حق به شبهه اندازند و به غفلت و ناآگاهی بکشانند، و آنگاه خود زمام حکومت را به دست گیرند و برای تسلط یافتن کامل بر قدرت، آزادی را از مردم سلب کنند و آنان را به صورت برده درآورند، و اموال مردم را بربایند و آن را دارایی شخصی خود بدانند.
امیرالمؤمنین در اجرای عدالت بسیار سختگیر است و در برابر خائنان به اموال عمومی شدیدترین موضع را می گیرد، لیکن در دادن آزادی برای ابراز عقیده و بیان اندیشه و اظهار نظر به موافق و مخالف اهل تسامح و گذشت است.
علی در همه حال کرامت و ارزش انسان را در نظر دارد، و همۀ اقداماتش برای رسانیدن بشرها به مقام «کرّمنا بنی آدم» است. به امید موفقیت برای شناخت آموزش های انسان ساز علوی، و راهنمای عمل قرار دادن آن ها در همه حال.
منبع : سالنمای النهج ۲۰ – ۱۹ / پاییز / ۱۳۸۵