Views: 1
میلاد امام سجّاد علیه السلام
در یکی از روزهای سخت و در عین حال با برکت حکومت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، در منزل فرزندش امام حسین علیه السلام کودکی دیده به جهان گشود که سال ها پیش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مژده تولّد او را داده و در توصیف او فرموده بودند: «خداوند متعال او را سید عابدان و زینت دوستان خدا خوانده است. گویی هم اینک او را می بینم که در روز قیامت در بین صف ها شاد و سربلند و خرامان در رفت و آمد است». امام علی علیه السلام چون مادر او، شهربانو، را به همسری امام حسین علیه السلام درآوردند، به آن حضرت فرمودند: «ای حسین، از این بانوی پرهیزگار بهترین فرزند تو متولّد خواهد شد». آن گاه که در روز پنجم شعبان ۳۶ تا ۳۸ ق این مولود با قدوم مبارکش موجبات شادی خاندان امامت را فراهم ساخت. امام حسین علیه السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان داشتند نام او را «علی» برگزیدند.
لقب های امام سجاد علیه السلام
از آن جا که حضرت سجاد علیه السلام به اوصاف و فضایل بسیار شایسته ای آراسته بودند که او را از هرجهت از دیگر مردم ممتاز می ساخت، به آن حضرت لقب های بسیاری که هریک به بُعدی از کمالات او دلالت داشت، نسبت داده شده است. از جمله آنهاست: زین العابدین، زین الصالحین، وصیّ الوصیین، امام الاُمّه، مُتهجِّد، سیّدالعابدین، الزّکی، الامین، البکّاء، سیّدالساجدین، منار القانتین، ذوالثّفنات و نوح آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم .
امام علی بن الحسین علیه السلام را به سبب سجده های طولانی او ـ که نظیر آنها فقط در علی بن ابی طالب علیه السلام دیده شده بود ـ سیدالساجدین و نیز سیّدالعابدین لقب داده بودند. امام سجاد علیه السلام را چون کوچک تر از حضرت علی اکبر و بزرگ تر از علی اصغر علیه السلام بودند، علی اوسط خوانده اند و از آن جهت که پس از ماجرای جان سوز عاشورا همواره به یاد پدر می گریستند. نوح آل محمّد لقب داده اند.
تبارشناسی امام سجّاد علیه السلام
امام زین العابدین علیه السلام خود در مناسبت های مختلف به معرّفی خاندان و تبار خویش پرداخته اند؛ از جمله در کاخ یزید بن معاویه در معرّفی خود می فرمایند: «… من فرزند مکه و منایم؛ من زاده زمزم و صفایم. من فرزند کسی هستم که خداوند متعال او را در شب معراج از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد. من فرزند محمد مصطفایم؛ من فرزند علی مرتضایم؛ من فرزند فاطمه زهرایم که سرور زنان عالم است؛ من فرزند از بین بَرنده شرک و نفاق در روی زمینم؛ من فرزند پیشوای مؤمنان و مشعل دار مجاهدان و زینت عبادت کنندگان خدا و پرورش یافته کامل مکتب ربّ العالمین هستم.
من فرزند کسی هستم که با مارقان و ناکثان و قاسطان جنگید و ناصبیان را سرکوب کرد و همیشه چشم و گوش به فرمان خدا و رسول او داشت؛ او که همیشه در دین خدا ثابت قدم بود».
پرورش امام سجاد علیه السلام
بنابر مشهورترین روایت تاریخی، امام سجاد علیه السلام در همان روزهای اوّل تولد از نعمت مادر محروم شدند و مادر گران قدرشان را بر اثر عارضه تب سختی از دست دادند. اما توجّه و رسیدگی های مداوم پدر بزرگوارشان فقدان مادر را جبران کرد. امام سجاد علیه السلام دوران خردسالی را در سایه رسیدگی و محبت های سه امام معصوم سپری کردند که هر سه بزرگوار در تکوین شخصیت و فضایل و کمالات آن حضرت نقش مهمی داشتند. امام زین العابدین علیه السلام بیش از دو سال در کنار جد بزرگوارشان امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، و از مهر و عنایات او برخوردار بودند. همین طور حدود دوازده سال با امام حسن مجتبی علیه السلام بود که در این مدت همواره از وجود سازنده آن حضرت فیض می بردند. پس از آن حدود ۲۲ سال با پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند که آن حضرت او را همانند جانْ گرامی داشتند و لحظه ای از رسیدگی به او غافل نمی شدند. بنابراین سه وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به پرورش و تربیت او همت گماشتند و او را آن چنان که شایسته بود به کمالات و فضایل الهی آراسته ساختند تا آمادگی رهبری امت اسلامی را در یکی از سخت ترین دوره های تاریخ با صبر و مقاومتی کم نظیر عهده دار شود.
دوره های زندگی امام سجّاد علیه السلام
زندگی امام سجاد علیه السلام را می توان به دوره های مختلف تقسیم کرد:
۱٫ دوران قبل از عاشورا: در این دوره که از زمان تولّد آن حضرت تا ۲۲ سالگی طول کشید امام سجّاد علیه السلام شاهد وقایع زیادی بود نظیر فوت مادر، شهادت جدّ بزرگوارشان امام علی بن ابی طالب علیه السلام و شهادت مظلومانه عموی گرامی شان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و همین طور رنج ها و مرارت هایی که پدر بزرگوارشان در این مدت تحمل کردند.
۲٫ دوران قیام امام حسین علیه السلام : امام سجّاد علیه السلام به همراه پدر به عنوان اعتراض به اعمال یزید از مدینه به طرف مکه خارج شده و از آن جا به کربلا می آیند و پس از حادثه خونین عاشورا حدود یک سال به اسارت می روند؛ امّا نمی گذارند نهضت عاشورا به فراموشی سپرده شود. با سخنرانی ها و افشاگری هایی که انجام می دهند کاخ یزیدیان را خراب می سازند.
۳٫ دوران پس از واقعه عاشورا: امام سجّاد علیه السلام پس از پایان واقعه کربلا بعد از آن به همراه بازماندگان عاشورا به مدینه برگشتند. حدود ۳۵ سال مسئولیت امامت شیعیان را عهده دار بودند. در این مدّت با توطئه ها و مبارزات ضدّاسلامی شش نفر از امویان که عبارت بودند از یزید بن معاویه، عبداللّه بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک به مقابله پرداختند و در نهایت به سال ۹۵ ه در ۵۹ یا ۵۷ سالگی، به تحریک هشام بن عبدالملک برادر ولید به وسیله زهر مسموم و سپس به شهادت رسیدند.
مبارزات امام سجّاد علیه السلام
حضرت امام زین العابدین علیه السلام همانند پدر و جدّ و عموی بزرگوارشان در زمان های مختلف به ترویج معارف اسلامی و مبارزه با توطئه های دشمنان می پرداختند و در این راه از شیوه های گوناگونی استفاده می کردند. به یک اعتبار می توان مجموعه فعالیت های امام سجّاد علیه السلام را تحت عناوین زیر طبقه بندی کرد:
۱٫ پند و اندرز: از آن جا که امام سجّاد علیه السلام در عصر اختناق خلفای ستمگر عباسی زندگی می کردند و از آزادی عمل بسیار ناچیزی برخوردار بودند، بیشتر از طریق موعظه به ارشاد مردم می پرداختند و آنان را به پرهیز از همکاری با ستمگران و پایبندی به احکام اسلامی تشویق می کردند؛
۲٫ زنده نگه داشتن خاطره عاشورا: علی رغم تلاش بنی امیه برای به فراموشی سپردن نهضت امام حسین علیه السلام ، حضرت سجّاد علیه السلام در تمام لحظه های زندگی شان به شیوه های مختلف می کوشیدند تا خاطره عاشورا در اذهان زنده بماند؛
۳٫ تبیین معارف اسلامی در قالب دعا؛
۴٫ برخورد و مبارزه فکری با علمای درباری؛
۵٫ نشر احکام و آثار تربیتی و اخلاقی اسلام؛
۶٫ دست گیری از درماندگان؛
۷٫ مبارزه با تحریف عقاید و پاسخ به شبهات فکری و اعتقادی؛
۸٫ تربیت شاگردان؛
۹٫ حمایت از نهضت های ضد ستم.
زندگی در بیم و امید
جان امام سجّاد علیه السلام همیشه از ناحیه دشمنان در خطر بود. پس از واقعه عاشورا حدود ۳۶ سال زیستند ولی هرگز روز خوشی در دنیا ندیدند. در جوّ بسیار بدی که خلفای اموی ایجاد کرده بودند، آن حضرت همواره در رنج بودند. نقل می کنند روزی کسی از آن حضرت پرسید ای فرزند رسول خدا، روزگار را چگونه می گذرانی؟
امام سجّاد علیه السلام در پاسخ فرمودند: «در حالی شب را به صبح می آوریم که به سبب خویشاوندی با پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم در خوف و خطر هستیم و این در حالی است که همه اهل اسلام به برکت اسلام و پیامبر خدا در امانند. هم اینک وضع خوف و اضطراب ما همانند وضع بنی اسرائیل در دوران حاکمیت فرعون است. فرزندان ما را همانند فرزندان بنی اسرائیل بدون جرم و گناه می کشند و آقا و سرور و امام ما را آشکارا بر روی منبرها سبّ می کنند…».
پیام هایی از سخنان امام سجّاد علیه السلامنیاز به مردم
نوع آفرینش انسان به گونه ای است که به تنهایی قادر به برآورده ساختن نیازهای خویش نیست. بر این اساس نوع احتیاجات انسان ها در سایه زندگی اجتماعی از طریق تعاون متقابل بین افراد تأمین می شود. بسیار ساده اندیشانه است که کسی گمان کند بدون کمک گرفتن از افراد دیگر می توان زندگی مناسبی برای خود فراهم ساخت. این حقیقت را علاوه بر واقعیت های خارجی، رهنمودهای اولیای الهی نیز تأیید می کند؛ به عنوان مثال روزی شخصی در حضور امام سجّاد علیه السلام ، در ضمن دعاها این جمله را بر زبان جاری ساخت. پروردگارا، مرا از مردم که بندگان تو هستند بی نیاز ساز. امام سجّاد علیه السلام چون این جمله را شنیدند به آن شخص فرمودند: «هرگز چنین دعا نکن؛ چون انسان ها همیشه به همدیگر نیازمندند بلکه بگو: خداوندا، مرا از انسان بدکار و ناشایست بی نیاز گردان».
اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر
در فرهنگ اسلامی از جمله وظایفی که برای تک تک افراد تعیین شده است امر به معروف و نهی از منکر است و این فریضه تا به آن جا مهم است که جهاد در راه خدا در مقایسه با آن عمل کوچکی به حساب می آید و بدون عذر موجّه یا دلیل قانع کننده سرباز زدن از آن به سبب آثار بسیار سوئی که در سلامت جامعه و حفظ احکام و ارزش های الهی دارد، عملی ناشایست محسوب می شود چرا که کار در دنیا و آخرت عقاب و گرفتاری های سختی را برای فرد در پی خواهد داشت. امام زین العابدین علیه السلام در این باره می فرمایند: «ترک کننده امر به معروف و نهی از منکر همانند کسی است که قرآن را پشت سر می اندازد و نسبت به رهنمودهای آن بی توجّهی نشان می دهد یا حتی به مخالفت با آنها می پردازد».
راه نجات مؤمن
بدون تردید رهایی از زرق و برق دنیا و آلوده نشدن به هوای نفس کار بسیار سختی است؛ امّا اگر انسان به رهنمودهای اولیای الهی و دستورهای حیات بخش قرآن گوش دل بسپارد و از چارچوب حدود الهی خارج نشود، نه تنها آلوده نمی گردد، بلکه تمام امکانات موجود در دنیا را به وسیله ای برای نیل به کمالات انسانی و فضیلت های اخلاقی مبدّل خواهد ساخت. درباره این که از طریق چه کارهایی می توان از دام های رنگارنگ دنیا نجات یافت دستورهای زیادی نقل شده است. حضرت علی بن الحسین علیه السلام ، در روایتی از سه کار به عنوان وسیله نجات مؤمن از آلودگی ها یاد می کنند. آن حضرت می فرمایند: «سه چیز موجب نجات انسان مؤمن است: حفظ زبان از غیبت مردم، پرداختن به کارهایی که برای دنیا و آخرت سودمندند و گریه و طلب آمرزش برای گناهان».
پرهیز از هم نشین احمق
در فرهنگ اسلامی به دقیق ترین نکته های اخلاقی و حساس ترین عوامل مؤثر در سرنوشت و زندگی انسان توجّه شده است. از جمله اموری که در مجموعه تعالیم اسلامی به آن بسیار اهمیت داده شده است مسئله دوستان و هم نشینان است. طبیعت آدمی به گونه ای است که اولاً از هم نشین تأثیرات فراوان روحی و اخلاقی می پذیرد و ثانیا نوع عملکرد دوستان و افرادی که انسان با آنها نشست وبرخاست دارد در دست یابی به سعادت یا گرفتارشدن به سختی ها مؤثر است. امام زین العابدین علیه السلام همواره یاران خود را از نشست وبرخاست با افراد نادان و احمق برحذر می داشتند؛ از جمله به یکی از دوستان نزدیکشان می فرمایند: «از هم نشینی با احمق (کم عقل) بپرهیز؛ چون او می خواهد به تو سود برساند، ولی بر اثر کم عقلی و ناتوانی از شناخت خیر و صلاح به جای سود، زیان می رساند».
نشانه کمال دین
اولیای الهی برای تشخیص کامل بودن دین و سلامت اعتقادی انسان نشانه هایی ذکر کرده اند که از طریق بررسی آنها می توان وضع اعتقادی و میزان پایبندی خود را به احکام و ارزش های دینی محک زد. حضرت امام سجّاد علیه السلام می فرمایند: «هرکس که چهار چیز در او باشد معلوم می شود که دین او کامل شده و از گناهان و کوتاهی در گزاردن وظایف دینی در امان است. چنین کسی وقتی به ملاقات خدا می رود، خداوند از او راضی و از اعمالش خشنود است. نخست این که به خاطر خدا به وعده ای که می دهد عمل کند؛ دوّم این که همیشه به مردم راست بگوید؛ سوم آن که از انجام کاری که نزد خدا و مردم زشت است شرم کند؛ چهارم این که با خانواده اش خوش اخلاق باشد».
حقوق دوستان
به منظور حفظ روابط صمیمانه در دوستی ها رعایت اموری ضروری است. امام سجّاد علیه السلام در رساله معروف به رساله حقوق در این باره می فرمایند: «و اما حق دوست و هم نشین تو این است که با او نرم خو و خوش برخورد باشی و در هنگام سخن گفتن با وی جانب انصاف را رعایت کنی… لغزش ها و کوتاهی های او را فراموش کنی و خوبی های او را هرگز از یاد نبری و با او جز به صورت نیکو و شایسته سخن نگویی».
حق هم کیش
بدون تردید در جامعه اسلامی وقتی صفا و صمیمیت بیشتر رواج پیدا خواهد کرد که افراد حقوق هم دیگر را خوب بشناسند و در رعایت آن تلاش کنند. امام زین العابدین علیه السلام در تبیین حقوق قشرهای مختلف مردم نسبت به یکدیگر مطالب ارزشمندی دارند که به کار بستن این قبیل رهنمودها سلامت روابط اجتماعی و حفظ فضای صمیمی را در جامعه تضمین می کند. آن حضرت در اشاره به حقوق برادران و خواهران هم کیش می فرمایند: «.. و امّا حق هم کیشان تو این است که در دل خود همواره سلامت و سعادت آنان را خواستار باشی و بر ایشان رحمت آوری. با گناه کارانشان مدارا کنی و در اصلاح کارهای ایشان بکوشی. نیکوکاران آنان را گرامی بداری و آزار خود را از آنان باز داری و آنچه برای خود می پسندی برای آنها نیز بپسندی و آنچه بر خود نمی پسندی بر آنها نیز ناخوش داری».