Views: 2
ویژه نامه شهادت امام سجاد (ع)
همزمان با دوازدهم محرم الحرام، ویژه نامه شهادت امام سجاد (ع) منتشر شد.
ویژه نامه شهادت امام سجاد علیه السلام
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۵ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد.
واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رساله الحقوق، رسالهای کوچک درباره تکالیف بندگان در برابر خدا و خلق خدا، منسوب به اوست.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.
زندگینامه
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، مشهور به امام سجاد(ع) و امام زینالعابدین(ع)، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است و بنا بر قول مشهور، در سال ۳۸ق متولد شده است. بر این اساس، وی بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده است. اما بنابر روایات دیگر، تولد امام چهارم شیعیان، حدود سال ۴۸ق دانسته شده است.[نیازمند منبع]
نام و نسب مادر علی بن الحسین، از مسائل اختلافی است؛ شیخ مفید نام مادر وی را شاهزنان، دختر یزدگرد[۱] و شیخ صدوق، او را دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران میداند که هنگام وضع حمل او از دنیا رفته است.[۲]
امام سجاد(ع):
«پسرک من! بر بلا شکیبا باش و به حقوق دیگران تجاوز مکن و کسی را یاری مکن که زیان آن برای تو بیش از سود آن برای اوست.»
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۶۰.
کنیه امام چهارم شیعیان، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبداللّه گزارش شده[۳] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۴] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و«علیالعابد» شهرت داشته است.[۵]
تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را ۹۴[۶] و برخی دیگر سال ۹۵ دانستهاند.[۷] درباره روز درگذشت امام سجاد هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه [۸] ۱۲ محرم،[۹] و ۲۵ محرم.[۱۰] گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸، ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.[۱۱]
شهادت امام سجاد(ع)، به دستور ولید بن عبد الملک و با سمّ گزارش شده است.[۱۲] مزار او در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)،[۱۳] امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.
امام سجاد(ع):
«حق زن این است که بدانی خدای -عزوجل- او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و این نعمتی است از خدا بر تو.»
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ص۱۷۹.
همسران و فرزندان
در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(ع) ۱۵ نفر ذکر شده که ۱۱نفر آنها پسر و ۴ نفر دختر بودهاند.[۱۴] نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید چنین است:[۱۵]
همسر نسب فرزندان
ام عبدالله دختر امام حسن (ع) امام محمد باقر(ع)
— کنیز عبدالله، حسن و حسین اکبر
جیدا کنیز زید و عمر
— کنیز حسین اصغر، عبدالرحمن و سلیمان
— کنیز علی و خدیجه
— کنیز محمد اصغر
امامت
امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت.
بنابر روایاتی صریح در منابع شیعی، امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۱۶] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۱۷] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانستهاند.[۱۸]
حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، عبد الله بن زبیر (۶۱- ۷۳) که حاکم مستقل مکه بوده است، معاویه بن یزید (چند ماه از سال ۶۴)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶).[۱۹]
واقعه کربلا و اسارت
امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند،[۲۰] عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.[۲۱]
کوفه
پس از واقعه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۲۲]
بنابر برخی گزارشها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. از این رو احتمال میرود که با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.[۲۳]
ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامهای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.[۲۴]
امام سجاد(ع):
«حق کسی که به تو بدی کند اینست که بر او ببخشی. و اگر دانستی که بخشیدن او بد است، داد خود را از او بگیری. خدای -تبارک و تعالی- گوید بر کسی که بدو ستم رسیده باشد و دادخواهی کند گناهی نیست.»
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین، ص۱۸۷.
شام
نوشتارهای اصلی: خطبه امام سجاد (ع) در شام و خطبه امام سجاد (ع) در شام (متن)
امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبهای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها انداختهاند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جدّ خود برساند.[۲۵]
بازگشت به مدینه
به نوشته شیخ مفید سرانجام خاندان امام حسین (ع) روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کرد.[۲۶] امام سجاد (ع) که تا ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۲۷]
قیامهای مهم معاصر امام سجاد
در دوران امام سجاد(ع) و پس از واقعه کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از:
واقعه حره
بعد از واقعه کربلا در سال ۶۳ق، مردم مدینه علیه امویان قیام کردند که این قیام حوادثی در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن میرسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۲۸] امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم هم داستان نگشت، چون پایان کار را میدانست.[۲۹]
در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاه دارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و کسان مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رضوی) فرستاد.[۳۰]
امام در این حادثه، ۴۰۰ خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را میپرداخت.[۳۱]
قیام توابین
نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و بالطبع از نسل فاطمه(س)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[۳۲]
قیام مختار
قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی مختار از محمد بن حنفیه)نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.[۳۳]
فضائل و مناقب
عبادت
مالک بن انس میگوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» میگویند.[۳۴]
ابن عبد ربّه مینویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا میدانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»[۳۵]
مالک بن انس میگوید: هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۳۶]
کمک به فقرا
ابو حمزه ثمالی میگوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود میگذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا میرساند و میفرمود: «صدقه ای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش میکند.»[۳۷]
محمد بن اسحاق میگوید: مردمی در مدینه زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.[۳۸]
امام سجاد(ع):
«حق خواهنده، دادن بدو بمقدار نیاز است. حق کسی که چیزی از او خواسته شده اینست که اگر داد، از او با سپاس و قدردانی از فضل او، پذیری. و اگر نداد عذر او را قبول کنی.»
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۸۷.
شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود برمیداشت و به خانه مستمندان میرفت و میگفت: صدقه پنهانی، آتش غضب پروردگار را خاموش میکند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانهها را بر پشت او دیدند[۳۹] ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او میآمد، برمیخواست و حاجت او را روا میکرد و میگفت: صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا میرسد.[۴۰]
سالی، قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشهای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند. امام همه آن را میان مستمندان پخش فرمود.[۴۱]
علی بن الحسین(ع) پسر عموئی مستمند داشت. شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش میرفت و چند دینار بدو میبخشید. آن مرد میگفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمیکند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را میشنید و شکیبائی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.[۴۲]
ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبهکننده را دوست دارد[۴۳] و نویسد: مردم او را بخیل میدانستند و چون به جوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهدهدار بوده است.[۴۴] چون گدائی نزد او میآمد، میگفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت میبرد.[۴۵]
رفتار با بردگان
از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم جنبه سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که بخصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بودند و از محرومترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه بهشمار میرفتند.
امام سجاد(ع)، مانند امیرالمؤمنین علی(ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.
سید الاهل نوشته است: امام سجاد(ع)در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را میخرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام میدیدند، خود را در معرض او مینهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها میپرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم میخورد که همگی از موالی امام بودند.[۴۶]
آثار
قرآن با دست خط منسوب به امام سجاد (ع) که در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
امام سجاد(ع):
بارالها، چنان کن که از هیبت پدر و مادرم همانسان که از هیبت پادشاه خودکامه، بیمناک باشم و به آنان چون مادری مهربان نیکی کنم. و طاعت مرا نسبت به آنان و نیکویی مرا درباره ایشان در نظرم از خواب در چشم خسته شیرینتر کن و از آب خنک در کام تشنه گواراتر. چندان که خرسندی شان را بر خرسندی خود برتری دهم، و آرزوشان را بر آرزوی خود مقدم بدارم، و نیکویی آنان را، هرچند اندک، درباره خود بسیار شمارم، و نیکویی خود را در مورد آنان، هر چند بسیار، اندک انگارم.
صحیفه سجادیه، دعای ۲۴، ص۱۵۲.
شیخ مفید مینویسد: علمایاهل سنت علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کردهاند و پندها، دعاها، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها (تاریخ) از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.[۴۷] گفتنی است از امام سجاد حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است.[۴۸]
همچنین مجمع جهانی اهل بیت کتابی با عنوان کتاب شناسی امام سجاد، صحیفه سجادیه و رساله حقوق را به چاپ رسانده که کتب مرتبط با امام سجاد (ع) را معرفی نموده است.
صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان ها از آلایش؛ گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[۴۹] افراد مختلفی صحیفه سجادیه را به فارسی ترجمه و منتشر کرده اند.
رساله حقوق
رساله حقوق، یکی از چند اثر منسوب به امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۵۰] این اثر را افراد مختلفی به فارسی برگردانیدهاند و بارها به چاپ رسیده است.
دعای سحر مشهور به دعای ابوحمزه
این دعا را امام زینالعابدین در سحرهای ماه رمضان میخواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است.
زیارت امین الله
زیارتنامهای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.[۵۱]
یاران و شاگردان
ابوحمزه ثُمالی: راوی، محدّث و مفسّر امامی قرن دوم که از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود.
ابوخالد کابلی: ملقب به کنکر، از رجال شیعی سده اول قمری و از اصحاب امام سجاد(ع) و امام باقر (ع).
اَبان بن تَغلِب: ادیب، قاری، فقیه، مفسّر و از محدّثان بنام امامیه که محضر امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را درک کرد.
جابر بن عبدالله انصاری: صحابی پیامبر اسلام(ص) است که در بسیاری از غزوهها و سرایا شرکت کرد. جابر، راوی حدیث لوح است – که دربردارنده نام امامان شیعه از زبان پیامبر(ص) است. جابر را از اصحاب امام علی (ع) و ائمه تا امام باقر (ع) دانستهاند.
سُلَیم بن قیس هلالی: از اصحاب خاصّ چهار امام نخست شیعه(ع) که محضر امام باقر(ع) را هم درک کرده است. او از قدیمیترین علمای شیعه و بزرگان اصحاب ائمه(ع) و مورد وثوق آنان بوده و نزد ایشان از محبوبیت خاصّی برخوردار بوده است.
حسن بن محمد بن حنفیه: از محدّثان قرن اول، فرزند محمد بن حنفیه و نواده علی بن ابیطالب (ع) است.
سعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی: از تابعین که او را از فقهای هفتگانه مدینه در زمان امام سجاد(ع) به شمار آوردهاند.
یحیی بن اُمّ طُوَیل
سعید بن جُبَیر: مفسر و از تابعین و اصحاب امام سجاد(ع) است.
محمد بن جُبَیر بن مُطعِم
سخنان بزرگان اهل سنت درباره وی
محمد بن مسلم زهری:
نه هاشمیای را برتر از او و نه کسی را فقیهتر از او دیدم.[۵۲]
شافعی:
او فقیهترین مردم مدینه بود.[۵۳]
جاحظ:
کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.[۵۴]
پانویس
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۷.
شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۲۸.
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۴،ص۳۸۶؛ کسروی، موسوعه رجال الکتب التسعه، ج۳، ص۶۴؛ ابوحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۷۸؛ دولابی، الکنی و الاسماء، ج۱، ص۱۴۷؛ سیوطی، طبقات الحفّاظ، ص۳۷؛ ذهبی المقتنی فی سرد الکنی، ج۱، ص۱۹۹؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۳۶.
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۸۶؛ ذهبی، العِبَر، ج۱، ص۸۳؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ابن تغری، النجوم الزاهره، ج۱، ص۲۲۹؛ ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۶؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۱؛ کسروی، موسوعه رجال الکتب التسعه، ج۳، ص۶۴.
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۲۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۹۶۲م، ج۱۵، ص۲۷۳.
الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی، ص:۲۷۶.
شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۶؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۶۰.
امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱،ص:۶۲۹.
الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی ،ص:۲۷۶.
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج۲،ص:۱۱۶۷.
امین، أعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۲۹.
شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۱۴۳.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۸.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۵.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۵.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، صص ۱۸۸-۱۸۹.
شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۱؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۱.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۸.
شیخ مفید، الارشاد، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۲۵۴; مجلسی، بحار الانوار، المکتبه الاسلامیه، ج۴۶، ص۱۲.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۳.
طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۴۶۹.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۵۱-۵۲.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص۵۶-۵۷.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص ۵۸-۵۹.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۷۵.
منتظرالقائم، تاریخ امامت، ۱۳۹۰ش، ص۱۵۹، به نقل از: شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۶.
سید بن طاووس، اللهوف، ص۲۹۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴۹؛ شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ج۱، ص۷۹۴.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص۸۲-۸۳.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۶.
طبری نوشته است که امام سجاد(ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بیاساس است چرا که مروان هیچگاه به بنی هاشم روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری میخواهد جوانمردی را که خاندان هاشم از حد اعلای آن برخوردار بودهاند نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۳.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۸۶.
نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص۲۸۶.
طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص۱۲۶.
ذهبی، العِبَر، ج۱، ص۸۳.
ابن عبد ربه، عقدالفرید، ج۳، ص۱۶۹؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۲.
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۹۲.
ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۴، ص۳۹۳.
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۹۳.
حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۷؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۱۵۴؛ صفه الصفوه ج ۲ ص ۱۵۴؛ خصال ص ۶۱۶؛ علل الشرایع ص ۲۳۱؛ بحار ص ۹۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ۱۳۸۵ش، ص ۱۴۷-۱۴۸.
طبقات ج ۵ ص ۱۶۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۸؛ صفه الصفوه ج ۲ ص ۵۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
اربلی، کشف الغمه، ج،۲ ص۱۰۷؛ حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۴۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
همان کتاب ص ۱۳۶ طبری بخش ۳ ص.۲۴۸۲ طبقات ج ۵ ص ۱۶۲؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
صفه الصفوه ج ۲ ص ۵۴؛ حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ طبقات ج ۵ ص ۱۶۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
کشف الغمه ج ۲ ص ۷۷؛ مناقب ج ۴ ص ۱۵۴؛ حلیه الاولیاء ج ۳ ص ۱۳۶؛ بحار ص ۱۳۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۴۸.
سید الاهل، زین العابدین، صص ۷، ۴۷. .
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۳.
منتظر القائم، تاریخ امامت، ۱۳۹۰ش، ص۱۷۲.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۰۵.
شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۶۹-۱۷۰.
ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص۲۸۵؛ ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ق، ص۳۹.
ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۲۴؛ الذهبی، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۷۵؛ الامینی، تکمله الغدیر، ج۲، ص۴۰۶.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۹۶۲م، ج۱۵، ص۲۷۴.
ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۱۹۴؛ شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص۱۰۸.
منابع
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۲م.
ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی أنساب آل أبی طالب، تصحیح محمدحسن آل الطالقانی، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف، مطبعه المبارکه المرتضویه، ۱۳۵۶ق.
ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۷۸ش.
ابن کثیر، البدایه والنهایه، تحقیق علی شیری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
امینی، عبدالحسین، تکمله الغدیر: ثمرات الاسفار الی الاقطار، تحقیق مرکز الامیر لاحیاء التراث الاسلامی، بیروت، مرکز الغدیر للدراسات و النشر و التوزیع، ۱۴۲۹ق/۲۰۰۸م.
ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
ذهبی، محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شعیب ارناووط، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
سید الاهل، عبدالعزیز، زین العابدین، قاهره، مکتبه وهبه، ۱۹۶۱م.
شبروای، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، قم، دارالکتاب، ۱۴۲۳ق.
شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۵ش.
شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
شیخ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
صحیفه سجادیه، ترجمه اسدالله مبشری، تهران، نشر نی، ۱۳۷۰ش.
طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۷۶ش.
قمی، شیخ عباس، منتهی الامال فی تواریخ النبی و الال، قم، دلیل ما، ۱۳۷۹ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
منتظر القائم، اصغر، تاریخ امامت، قم، دفتر نشر معارف، چاپ پانزدهم، ۱۳۹۰ش.