اخبار

مباحث تحلیلى از وقایع اردوگاه

Views: 16

مباحث تحلیلى از وقایع اردوگاه

صبر در اسارت

شاید نتوان انسانى را یافت که صبر را نشناسد و به ناچار یا با اختیار آن را تجربه نکرده باشد؛ حتى مستکبران و ظالمان؛ آنان نیز به گونه اى مردم را تشویق به صبر مى کنند، صبر در برابر مشکلاتى که به واسطه ظلم آنان بر مردم وارد مى شود،
تشویقى که هر روز در اردوگاه ها از جانب عراقى ها صورت مى گرفت، آنان به کرات مى گفتند شما اسیرید و هرچه گفته مى شود باید اطاعت کنید و ما صلاح شما را مى خواهیم … و به راستى که صبر واقعى صبرى است که شکننده ظالم و مستکبر است، که البته هر دو نوع و نتایج آن ها توسط اسرا به گونه اى تجربه شد.
وقتى کلمه اسارت بر زبان جارى مى شود اولین چیزى که در اذهان نقش مى بندد این است که خدا قسمت کسى نکند و بى اختیار براى اسراى در بند از خداى تعالى درخواست صبر و بردبارى و آزادى خواهیم کرد، نمى خواهیم بگوییم که در اسارت سختى وجود داشته چرا که بر همگان روشن است که اسارت بدون سختى و مرارت آن هم در دست دشمنى که در عداوت و بدخویى زبانزد عالم است امرى است طبیعى، بلکه مى خواهیم صبر و صابر را معرفى کنیم.
صبر بر مصائب و مشکلاتى که در طول زندگى بر انسان وارد مى شود، باعث مى شود که زندگى را براى انسان راحت تر گرداند، صبر در مقابل معاصى، عزت نفس و تقرب به خدا را در پى دارد، و صبر در برابر مشقات و سختى هاى جهاد در راه خدا نه تنها موجب تقرب به خدا بلکه موجب آن مى شود که انسان از لذت هاى معنوى برخوردار شود که در طى زندگى عادى انسان ها تجربه نخواهد شد؛ مى توان گفت این تجربه یکى از عوامل مهمى است که انگیزه حضور چند باره رزمنده اى را در جبهه شکل مى دهد و او هر بار بیش از پیش نسبت به رویارویى با سختى ها و رنج ها از خود اشتیاق نشان مى دهد.
البته صبر در اسارت معنا و مفهوم ویژه اى دارد؛ صبرى است که اهل بیت(ع) سینه به سینه آن را به هم سفارش کرده اند«یا بنى اصبر على الحق و ان کان مرا» پسرم، بر سر حق بایست و صبر کن، هر چند که تلخ و ناگوار باشد، این صبر از جنس صبرى است که حماسه هاى شعب ابیطالب تا مجلس یزید و تا … را رقم زده و اگر نبود صبرام المصائب زینب کبرى(س) معلوم نبود که واقعه عاشورا با چه کیفیتى در تاریخ ثبت و به نسل هاى آینده مى رسید؛ این صبر، صبر اهل بیتى است، یعنى صبرى است که بر مصائب و مشکلات به وجود آمده در اثر جهاد با کفر وارد مى شود. وضعیت اردوگاه به خودى خود داراى ویژگى هایى بود که مشکلات و دشوارى هاى بسیارى را بر اسرا وارد مى کرد، یعنى هر یک از اسرا در محلولى از مشکلات روحى و جسمى غوطه ور بودند، لیکن نه تنها به زانو نمى افتادند بلکه با علم به این که اگر با دشمن مخالفت کنند باید متحمل سختى هاى بیشترى گردند، با آن ها مخالفت مى کردند، آنان براى حفظ ارزش ها و پرداختن به تکالیف شرعى و فرائض دینى با برگزارى مراسم هاى مذهبى و انقلابى و مخالفت هاى دیگر شرایطى را براى دشمن ایجاد مى کردند که هرچه بخواهد بکند، آنان صبر در برابر سختى ها و مصائب به وجود آمده توسط ظالم را ظلم پرورى و ظالم پرورى و صبر در برابر مشکلات به وجود آمده در راه جهاد را عین بندگى و عبادت مى دانستند.
ما در دوران اسارت آموختیم که صبر مى تواند سلاحى کار آمد و دشمن شکن باشد و در موارد بسیارى با همین سلاح بر دشمن فائق آمده و او را به زانو درآوریم، به یاد آن پیرمرد بسیجى که در بغداد زیر ضربات کابل دو سرباز عراقى فقط آیات قرآن را زمزمه مى کرد و حسرت حتى یک آه را بر دل شان گذاشت و یا روزهایى که دشمن اسرا را تا چند روز از آب و غذا و توالت و دیگر امکانات محروم مى کرد و هر بار در مقابل این صبر شکست خورده و به جاى اول خود باز مى گشت.
به راستى که اگر این صبر، صبر اهل بیتى نبود این حماسه ها ایجاد نمى شد و مادران شیردل هرگز تحمل شهادت فرزندان و اعزام فرزندى دیگر به سوى کربلاى زمان را نداشتند. همچنان که در زندگى عادى، انسان هایى که در مقابل کمبودها و کاستى ها و مصائب صابر نیستند رنج و مشقت بیشترى را براى خود مى خرند و یا براى جبران کمبودها که شاید در مواقع زیادى با کمى تامل و صبر قابل تحمل است دچار خطا مى گردند، در اسارت نیز کمبودهاى بهداشتى و غذایى بر همگان فشارى مضاعف بر فشارهاى روحى اسارت وارد مى کرد، ولى همان طور که پاسخ افراد مختلف در جامعه به این کمبودها هم جهت و هم شکل نبوده، پاسخ اسرا نیز به مشکلات یکسان نبود و همان طور که در مباحث گذشته بیان کردیم در این زمینه نیز کسانى که در زندگى گذشته صبر را خوب تجربه کرده بودند در اسارت هم تجربه خوبى داشتند، هرچند بودند افرادى که صبر را در اسارت خیلى بهتر از گذشته تجربه کردند.
ما در اینجا از بخشى از مشکلات اسارت صحبت مى کنیم که اکثر اسرا با کمى صبر از کنار آن با موفقیت مى گذشتند اما عده قلیلى به آن ضعف نشان مى دادند.
به طور مثال جیره غذایى در اردوگاه براى همه یکسان بود و قسمت اعظم اسرا با همان جیره مى گذراندند و در مواقعى با روزه گرفتن همان اندک جیره را نیز انفاق مى کردند ولى متاسفانه دیده مى شد که بعضى براى این که وضعیت خود را کمى بهتر از دیگران شکل دهند دست به اقدامات منفى مى زدند که در این نوشتار جایى براى بیان آن نمى بینیم.
این نمایش به ما آموخت بسیارى از خطاها و حق الناسى که در زندگى عادى بر گردن بعضى مى نشیند تنها با کمى صبر و قناعت پیشگى از بین مى رود و شاید هم با پشت پا زدن به زیاده خواهى و تجمل گرایى.
تجربه صبر از مواردى است که انسان باید در طول زندگى با آن برخوردى مناسب و شایسته داشته باشد تا در فراز و نشیب هاى زندگى کمر خم نکند.

وحدت و اختلاف و عوامل آن در اسارت

«واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»
وحدت مفهوم و معنایى است که در مورد آن بحث هاى زیادى مطرح شده و مى شود؛ خصوصا در زمان شکل گیرى و اوج انقلاب اسلامى بیش از هر زمانى به ظهور رسید و این یکى از صدها و شاید هزاران مفاهیمى است که مدیون عمر پربرکت حضرت امام خمینى(رحمت الله علیه) مى باشیم. تاریخ به ما آموخته که هرگاه ملتى به ریسمان وحدت چنگ زده و از تفرق دورى جسته، نه تنها از نظر رفاه اجتماعى به سطوح بالاترى دست یافته بلکه از جهات سیاسى، فرهنگى و علمى نیز نسبت به جوامع دیگر در سطح بالاترى قرار گرفته است و بر کسى پوشیده نیست که اعتلاى انسان و یا جوامع انسانى در جهت هاى مختلف تنها در شرایطى تحقق پذیر است که همدلى و آرامش روحى و معنوى بر آن جامعه و یا فرد حاکم باشد. پرداختن به موضوع وحدت و اختلاف در این نوشتار در چارچوب شرایط دوران اسارت خواهد بود و یقینا در این زمان هر نتیجه اى گرفته باشیم قابل تعمیم به زمان هاى دیگر نیز مى باشد.

دستاوردهاى اسارت

قبل از هر صحبتى مى بایست به این موضوع اشاره کنم که عوامل انسانى ایجاد اختلاف در بین اسرا دو دسته است:
یک دسته افرادى که از بعضى جهات شخصیتى و اعتقادى وجه اشتراک مناسبى با دیگران نداشته و همین موجب مى شد که ساز مخالف بزنند و در نهایت هدف دیگرى را دنبال کنند؛ ما با این قسم اختلاف کارى نداریم و تا زمانى که این دسته در صف اسرا قرار نداشته باشند ما آنها را در مقابل فرض مى کنیم؛
و اما دسته دوم، عزیزانى هستند که با انگیزه اى مشترک وارد جبهه شده و هدف واحدى را دنبال مى کردند و اختلاف سلیقه آنان زاییده انگیزه قوى آنان براى انجام تکالیف و نیز شرایط خاص و دشوار اسارت بود. این عزیزان چند سال دفاع مقدس را در حالى سپرى کرده اند که دوشادوش یکدیگر جنگیده اند و رشادت هاى آنان از کسى پوشیده نیست و اگر در این گفتار از کلمه اختلاف و یا عده قلیلى ناموزون صحبت مى کنیم به هیچ عنوان از ارزش هاى آنان نمى کاهد.
وحدت و یکپارچگى در اردوگاه در حالى به دست مى آمد که در اوایل اسارت اسرا از تیپ و لشکرهاى مختلف سپاه و ارتش و مناطق مختلف ایران اسلامى با فرهنگ هاى متفاوت در یک اردوگاه جمع آورى شده بودند، طبیعتا عدم شناخت قبلى افراد نسبت به یکدیگر و قرار گرفتن ناگهانى در شرایطى کاملا متفاوت نسبت به ایران، یعنى قرار گرفتن در محیط بسته اردوگاه باخفقان و ضرب و شتم و ایجاد محیط جاسوسى از جانب دشمن، اسرا را براى مدت کوتاه دچار شک و دو دلى در چگونگى برخورد با دشمن گردانید و باعث شد که عکس العمل هاى فیزیکى و فکرى بعضى خوب ولى متفرق و بعضى عادى و بى تفاوت و بعضى دیگر متاسفانه منفى باشد.
پس از گذشت مدتى نه چندان زیاد جمعى از اسرا دریافتند که ایجاد وحدت در بین اسراى حاضر در اردوگاه مى تواند حافظ اعتقادات افراد باشد و دست دشمن را در بعضى از زمینه ها کوتاه کند، همان طور که قبلا گفتیم هر یک از نفرات از راهى و به شکلى به این نتیجه رسیده بودند که باید همچون گذشته به سیره و سنت نبى اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اقتدا کرد و به وسیله یک هم زیستى مناسب و صادقانه به یکدیگر نزدیک شد، پس از طى مراحل مقدماتى کم کم تشکیلات منظمى در اردوگاه شکل گرفت که شرح آن در گفتار بعد خواهد آمد.
البته صفاى وجود رزمندگان و پیوند قلبى آنان هرگز اجازه نمى داد که اختلافات سطحى عمیق شوند تا آنان را از رسیدن به اهداف و انجام تکلیف باز دارد و دقیقا به همین دلیل رزمندگان در طول اسارت توانستند با ایجاد یک وحدت مستحکم و با فتح تاثیرات زودگذر عوامل منفى، چنان نقش آفرینى کنند که دشمن بارها و بارها نسبت به این وحدت ابراز ناتوانى و شکست کند، البته پسندیده است قبل از آن که آیندگان از این تجربیات استفاده کنند خود از آن بهره ببریم و به همین دلیل از بیان بعضى وقایع ناخوشایند که بیشتر در اثر بى تجربگى ایجاد مى شد صرف نظر مى کنیم.
این سوال که آیا در طول اسارت اردوگاه از نظر وحدت در یک وضعیت و حالت بوده یا نه، باید بگوییم که این امر بستگى به عوامل مختلفى داشت، به واقع شرایط پرتلاطم دوران اسارت و پستى و بلندى هاى آن باعث مى شد وحدت در این دوران حالت هاى متفاوتى داشته باشد، اسرایى که از اول تا آخر اسارت در یک اردوگاه با هم بودند از وحدت و یکپارچگى بیشترى برخوردار بودند و در مواقعى که جمعى از آنها را به اردوگاه دیگرى انتقال مى دادند تا اندازه اى دچار مشکل مى شدند، چرا که اسراى تبعیدى از چند اردوگاه را در یک جا جمع مى کردند و این در حالى بود که هر یک از آن گروه ها در اردوگاه خود روش و سلیقه خاصى را براى مبارزه با دشمن انتخاب کرده بودند و هر جمعیتى فکر مى کرد روش مبارزاتى اى که انتخاب کرده بهتر است.
عوامل بسیارى در شکل گیرى وحدت در اردوگاه نقش داشته و ما مى توانیم بگوییم شالوده و سرچشمه این عوامل مشترکات اعتقادى است و از میان زیرمجموعه هاى آن قبل از هر چیز مى توان از محبت نام برد، البته محبت به معناى واقعى آن؛ محبت اگر واقعى و خالص باشد خود به خود صفات و عوامل نیک دیگر مانند صداقت، دستگیرى کردن از دیگران و در غم و شادى و مشکلات دیگران شریک بودن را با خود خواهد آورد.
محبتى کارساز است که براى رضاى خدا بوده و اهداف الهى داشته باشد و نه براى فریفتن، از آن جایى که محبت ما بین اسرا خدایى بود و در راستاى انجام فرایض دینى به دل مى نشست، قبلا هم گفتیم که در اردوگاه بعضى افراد آگاهانه و بعضى ناآگاهانه و یا در اثر فشارهاى روحى و جسمى موجود در اردوگاه آهنگى دیگر داشتند. البته برادرانى که به هر دلیلى نسبت به یکسرى مسایل آگاهى لازم را نداشتند و یا تحت تاثیر ظاهرسازى بعضى از افراد قرار مى گرفتند از طریق برخوردهاى محبت آمیز، دوستانه و صحبت کردن هاى صادقانه همراه با تبلیغ مفاهیم دینى و شریک غم و شادى یکدیگر بودن، به دیگران دست دوستى دادند و امکان تشکیل جامعه یک دست و یک پارچه اى را به وجود آوردند، زیرا تنها فشارهاى موجود در اردوگاه آنان را تا اندازه اى دچار مشکل کرده بود.
اگر در زندگى عادى خارج از اردوگاه و اسارت، افراد زیاده خواه و تجمل گرا را کنار بگذاریم مشاهده خواهیم کرد که بسیارى در اثر کمبودهاى مادى خصوصا و یا معنوى و روحى تحت فشار بوده و زندگى بر آنان بسیار سخت و سنگین مى گذرد و اگر ما به عنوان مسلمان در جهت انجام وظیفه اخلاقى و شرعى خود شریک غم آنان باشیم و سعى کنیم تا حد ممکن دست آنان را بگیریم،حتما نتیجه خواهیم گرفت که وحدت اسلامى و ملى جامعه در گرو همین روابط حسنه مى باشد. فرزندان جامعه اسلامى ایران در دست دشمن با همین ابزار و عوامل وحدتى را به وجود آوردند که در بسیارى از مواقع دشمن به زانو درآمد و امیدواریم این دستاورد مهم آویزه گوش ها و افکار باشد. همان طور که گفته شد وحدت بین اسرا در طول اسارت در یک حالت و یا به یک میزان نبود و بستگى به موقعیت اردوگاه داشت. ما در عین حالى که سعى کردیم بعضى از عوامل ایجاد وحدت و اختلاف را در این گفتار بیان کنیم، این عوامل را به طور دسته بندى شده در ادامه بحث خواهیم گفت.

عوامل به وجود آورنده وحدت و اختلاف

اگر بخواهیم عوامل به وجود آورنده وحدت را به طور خلاصه بشماریم مى توانیم از آگاهى، معرفت و شناخت نسبت به دین، اخلاص، صداقت، ایثار، تواضع، شجاعت و عشق به شهادت و دیگر مشترکات اعتقادى به انضمام همت و انگیزه اسرا نام ببریم و عوامل منفى را که مى توانست وجود نداشته باشد این چنین بیان کنیم:
۱- عدم شناخت و آگاهى در رابطه با اصول حرکت در مبارزات و زندگى،
۲- نداشتن تجربه کافى،
۳- نداشتن یک دیدگاه صحیح و مناسب براى تشخیص موقعیت هاى زمانى و مکانى و مشکلات،
۴- عدم آشنایى با مفاهیمى از قبیل مصلحت اسلام،
۵- رفاه جامعه اسلامى،
۶- شجاعت،
۷- مبتلا بودن به بیمارى هاى قلبى (هر چند بسیار اندک) مانند عجب، غرور، کبر و …،
۸- کنار گذاشتن هم سنگران به هر قیمتى براى این که من باشم و من بگویم،
۹- بى توجهى به این مهم که نباید نظرات شخصى نسبت به یکدیگر را در تصمیم گیرى هاى اعتقادى و سیاسى که جنبه عمومى دارد ادغام کرد،
۱۰- تک محورى و ارزش حرکت جمعى را ندانستن،
۱۱- آگاه نبودن به نقش وحدت فرماندهى و رهبرى در هر شرایطى،
۱۲- عدم آگاهى نسبت به مفاهیمى چون عشق و عقل و تفاوت و جایگاه هر یک و در نتیجه اسیر افراط و تفریط شدن،
۱۳- شخصیت زدگى،
۱۴- پیروى کورکورانه احساسات بى جا،
۱۵- صاحب نظر دانستن خویش قبل از صاحب نظر شدن،
۱۶- بها دادن به افرادى که توانایى لازم اعتقادى و علمى و سیاسى را جهت انجام بعضى از امور مهم نداشته و ندارند،
۱۷- اختلاف سلیقه را از حد تقوا خارج کردن،
۱۸- مصلحت اسلام را از دید و زبان خویش دیدن نه از دید و زبان خود اسلام
و عوامل دیگرى که نه تنها در محیط اسارت هر چند گاهى دل همگان را به درد مى آورد بلکه پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز دل امام و دیگران را مى سوزاند، در نظر نگرفتن مشترکات و تنها به اختلاف سلیقه ها پرداختن و بهتر بگوییم رعایت نکردن عوامل به وجود آورنده وحدت و تن دادن به این عوامل خطرناک باعث به وجود آمدن اعمال ناپسندى چون غیبت، دروغ، تهمت و حتى جعل حدیث و تفسیر به راى آیات شریف قرآن و نهایتا دلسردى و عدم اطمینان در بین نیروهاى انقلاب و جنگ مى گردید و مى گردد.
ما تاثیر عمیق این عوامل در هر دو بعد (وحدت و اختلاف) را در طول اسارت دیدیم و لمس کردیم و یکى از ویژگى هاى اسارت این بود که باعث مى شد ما نتیجه هر یک از این دو دسته عوامل را به بهترین شکل بسیار سریع دریافت کنیم، نتیجه اى که به شکل کابل و زندان و محرومیت هاى متفاوت بر ما وارد مى شد، البته حساب ضربه هاى روحى و غیره را کنار مى گذاریم. این ویژگى در زندگى عادى وجود ندارد یعنى ما نتایج اعمال خود را با این شدت و قابل لمس در نمى یابیم.
بدیهى است آنچه موجب شد ما سخت ترین مراحل انقلاب، جنگ و اسارت را پشت سر بگذاریم اخلاص بود؛ اخلاص در اعتقاد، اخلاص در عمل و …، این اخلاص است که موجب مى شود انسان قدرت و جاه و مقام را فقط براى خدا بخواهد و این مهم اختصاص به جا و مکان خاصى ندارد، به واقع جاه طلبى و به طور کلى منیت حتى در محیط اردوگاه هم مى تواند ظهور و رشد کند و یکى از دلایل بروز آن مى تواند مواقعى باشد که انسان به هر دلیلى فکر کند راه و روش و فهم او تنها مسیر بندگى خدا است و نسبت به دیگران کم لطفى کند و فکر مى کنم این بدترین شکل از بین بردن حسنات است. آنچه موجب مى شود اختلاف سلیقه ها تنها باعث پیشرفت و وحدت گردد، اخلاص است.
اخلاص موجب مى شود که انسان تا اندازه اى که مى فهمد صحبت کند و یا مسوولیتى را که لیاقت آن را دارد قبول کند و عدم وجود اخلاص یعنى دروغ، یعنى فریب، یعنى منیت، یعنى جنگ قدرت و ده ها یعنى دیگر، و نتیجه آن ایجاد تنش هاى مختلف که دود آن فقط به چشم مردم مى رود.
به واقع اخلاص به طور عام در زندگى فردى و اجتماعى هر قدر که پر رنگ تر باشد، فرد یا جامعه موفق تر و سعادتمند تر خواهد بود. هر آنچه در این باب گفتیم چکیده اى از وقایع اردوگاه بود که البته اردوگاه نیز چکیده اى از ایران اسلامى است؛ نزدیکى و یکى بودن دو جامعه و متاثر بودن آنها از یکدیگر و ابتلاى هر دو به موارد یاد شده موجب شده که ما به هر دو جامعه اشاره کنیم.
یقینا اینجانب با بیان این گفتارها خود را از دیگران جدا نمى کنم، بلکه من هم مانند دیگران بوده ام و تنها عاملى که باعث مى شود که این مطالب را بنویسم درس هاى این خاطرات و اهمیت و جایگاه آن در زندگى روزمره مى باشد و آنچه مسلم است ، هیچ یک از ما انسان کامل نیستیم و خشم و دیگر احساسات در وجود همه هست و بسیارى از عوامل دیگر نیز در تصمیم گیرى هاى ما دخالت دارد. امیدوارم بتوانیم با شناخت صحیح مشترکات فردى و اجتماعى در ایجاد یک جامعه آباد و متحد اسلامى گام برداریم و اختلاف سلیقه ها و نظرها تنها براى پیشرفت و غلبه بر دشمنان دیانت و هویت و آقایى ما به کار گرفته شوند.

نویسنده:آزاده یوسف ترابى
منبع: http://www.sajed.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا