Views: 25
مکتب فاطمه (سلام الله علیها) مکتبی اعجازآمیز است. مکتبی است که تمام آثار درخشان پدید آمده از این مکتب، حیرت آدمی را بر می انگیزاند. هر بُعد و جنبه ای از حیات فاطمه (سلام الله علیها)که مورد مطالعه قرار می گیرد، نکته آموزنده و هدایت کننده و شگفت آوری دارد. برکات آن بر همه افراد نازل است و بر امتی که خواستار رهایی است نازل تر. چه بسیارند درس هایی که از زمینه های مختلف زندگی فاطمه (سلام الله علیها)حاصل می شود و مسلمانان با استفاده از آنها، می توانند راه حیات را برای خود هموار سازند. از مسایل درس آموز حیات فاطمه (سلام الله علیها)، مسأله همسرداری و خانه داری اوست. بنای زندگی ویژه ای که اساس آن مبتنی بر اهداف و مقاصد انسانی و الهی، انس و صفا، تکمیل و تکامل، خلوص و وحدت بوده است و ثمره آن رشد طرفین، تولید نسل و گزینش بر اساس کفویت ایمانی و اخلاقی و برتری یکی بر دیگری در ردیف افسانه هاست.
خانه فاطمه (سلام الله علیها)
نخست از خانه فاطمه (سلام الله علیها)حرف بزنیم، جایی که او و علی (علیه السلام)در آن زندگی کرده اند و گل های بوستان خود را در آن پرورش داده اند. تا مدت های زیاد، آن ها در اطاق اجاره ای زندگی را سرکرده اند که دور از خانه پیامبر بود. بعدها رسول خدا با یکی از صحابه سخن گفت و خانه اجاره ای آن ها را به محلی نزدیک تر به خود آورد و سال ها گذشت تا آن ها خود صاحب خانه ای و حجره ای کوچک شدند. این خانه که در کنار خانه پیامبر بود و بیش از یکی دو متر با آن فاصله نداشت، خانه ای بود کوچک و محقر، فرش آن شامل حصیری بود که تنها نیمی از اطاق را می پوشاند و نیم دیگر با شن نرم مفروش بود. درب آن یک لنگه ای و معرف فقر اهل خانه. در این خانه فاطمه (سلام الله علیها)با علی (علیه السلام)هم راز و بهتر بگوییم هم بند و هم سلول بود. از دیدی محلی برای زندگی و مسکن است، از سویی دیگر کارگاهی است برای کارهای دستی فاطمه (سلام الله علیها) که برای کمک معاش و یا در بسیاری از موارد برای خدمت به فقرا و مساکین انجام می گرفت و از جهتی مرکز آمد و شد یاران علی (علیه السلام)، دوستان فاطمه (سلام الله علیها)، زنان مسأله دار و هدایت خواهی بود.
فاطمه (سلام الله علیها)این خانه را مدرسه و دانشگاهی ساخته بود، نه تنها برای فرزندان خود، بلکه برای زنان مسلمان که سوالات مذهبی خود را از او می پرسیدند. آن را کانون مقدسی ساخته بود که اعضای خانه آن را سنگری دانسته، پناه و سکون خود را درآن جا می جستند. این کانون مطمئن ترین محل آرامش و پناه علی (علیه السلام) بود.
اهمیت خانه داری
فاطمه (سلام الله علیها)از کسانی نبود که خانه داری را کاری کوچک بشمرد و یا خانه را به شوق اداره و منصبی ترک گوید و یا آن را محل و مرکزی برای بلند پروازی خود قرار دهد. او به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره آن کمتر از اداره یک کشور نیست و حتی پایه کشورداری به حساب می آید. و هم می دانست و از زبان پیامبر شنیده بود که خدمت در خانه و خانه داری دارای اجر و حسنه است، حسنه ای که هیچ کاری از زن با آن برابری نمی کند.
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن در چه حالی به خدا نزدیک تر است؟ و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند. فاطمه (سلام الله علیها)این سخن را شنید و پیام فرستاد: «زن در حالی به خدا نزدیک تر است که ملازم خانه باشد و از آن بیرون نشود. »
او می دانست که خانه سنگر است، پایگاه اجتماعی اعضا است، همانند یک نهاد اجتماعی گران قدر است و کاری برای زن از نظر ارزشمندی معادل خانه داری نیست. بدین سان، هم خود را به خانه داری نهاد و اداره و مدیریت آن و نیز تربیت فرزند را در آن به وجهی نیکو پذیرا شد. او در این راه احساس خجلت و ننگی نداشت و زیر بار وظایف آن شانه خالی نمی کرد.
مرکزیت خانه اش در مسیر تربیت فرزند، مشاوره و همدلی با علی (علیه السلام)و مهرورزی به اهل خانه بود و حاصل چنین اقدامی، فاطمه (سلام الله علیها) را بیش از پیش محبوب کرد و او را راضی به این تقسیم کار پیامبر بود که کار درون خانه از آن او و کار بیرون خانه از آن علی (علیه السلام) باشد و خدای را بر این امر سپاس گزار و شاکر بود.
مسئولیت در خانه
او به فرموده رسول گرامی اسلام، رییس خانه بود. کدبانویی مجرب که گویی تمام دوره های مدیریت خانواده را گذرانده و به وظایف خود نیکو آشنا بود. مسئولیتش سنگین بود، در آن روزگار دشوار؛ آن هم در دوره فقر خاندان پیامبر او باید به امور زیر می رسید:
ـ سر و سامان دادن امور خانه، آن هم خانه ای که مرکز آمد و رفت است و چند کودک خردسال درآنند.
ـ تربیت و اداره و نظافت و سرپرستی فرزندان که آن هم کاری اندک و آسان نیست.
ـ پیشه وری و صنعت گری چون بافتن پیراهن برای فرزندان و یا پشم ریسی برای کمک به معاش.
ـ آسیاب کردن گندم یا جو با دستاس که رسول خدا فرموده: «دست فاطمه (سلام الله علیها)در این راه زخمی شده است. »
ـ آوردن آب از بیرون که در آن روزگار این هم مشکلی برای فاطمه (سلام الله علیها)بود و خانه ها آب نداشتند.
ـ هدایت و سرپرستی زنان جدیدالاسلام که از برکت فاطمه (سلام الله علیها)هدایت می شدند.
و بالاخره کارهای دیگری که هر زنی بدان واقف است و به اصطلاح خودشان از بام تا شام در خانه می دوند ولی باز هم کارشان نیمه کاره می ماند. برای تهیه مختصر غذایی آن هم وقت می گذراند ولی باز هم مطبوع طبع آن ها قرار نمی گیرد. درک سنگینی مسئولیت او میسر نیست، مگر آن گاه که آدمی خود در شرایط آن قرار گیرد.
سکون خانه
خانه فاطمه (سلام الله علیها)از آن خانه هایی است که خدا خواسته نام او در آن جا بلند گردد و مورد تسبیح و تقدیس باشد. طبیعی است که چنین خانه ای نمی تواند مرکز آشفتگی و هرج و مرج باشد. نخستین چیزی که باید در آن حضور داشته باشد سکون و آرامش است و فاطمه(سلام الله علیها) سعی داشت چنین کند. او می داند که ترقی و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زیادی مرهون زندگی آرام و ساکن او در محیط خانه است و خانه باید سنگر آرامش و محل تجدید قوا باشد تا شوهر بنشیند، درست نقشه بکشد و درست طراحی کند و درست تصمیم به اجرا و عمل بگیرد. خانه باید در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتی کرده و مشقات بیرون را از تن به در نماید.
خانه فاطمه (سلام الله علیها)برای علی(علیه السلام)چنین وضعی داشت. علی (علیه السلام)در کنار زهرا(سلام الله علیها)احساس آرامش می کرد و حتی هرگاه که از حوادث و مشکلات زندگی به ستوه می آمد به سنگر خانه پناه می برد و در آن جا کمی با فاطمه (سلام الله علیها)سخن می گفت و تجدید قوا می کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه می شد و این امر در سراسر زندگی علی (علیه السلام) وجود داشت، حتی پس از وفات فاطمه (سلام الله علیها) و در سر مزارش.
گرمی و روشنایی کانون
فاطمه (سلام الله علیها)در محیط خانه چون ماهی درخشان بود که نور وجودش، کانون خانه و دل علی (سلام الله علیها)را روشن می کرد. او مصداق این آیه قرآن بود که : «او روشنی بخش خانه بود، دیدارش رنج ها و غصه ها را از دل می زدود(۱)». علی (علیه السلام)خود فرمود: «وقتی به خانه می آمدم و به زهرا نگاه می کردم تمام غم و غصه ام زدوده می شد. (۲)»
فاطمه (سلام الله علیها) کانون خانواده را گرم می داشت، علی (علیه السلام) و فرزندان را دل به این خوش بود که در کنار فاطمه اند و در آن کانون اند. از دیدی، او چون شمعی بود که پروانه ها را به دور خود جمع کرده، به آن ها گرمی و نور می داد. خانه اش کانون انس و صفا بود. اعضای خانه با هم انس و آشتی و معاونتی داشتند و در کمال هم رنگی و صداقت، در سایه ایمان به خدا و رسول و کتاب او زندگی می کردند. اگر علی (علیه السلام)تصمیمی می گرفت همگان همراه او بودند و اگر فاطمه (سلام الله علیها)تصمیمی اتخاذ می کرد دیگر افراد خانه با او همگام می شدند و بالاخره فاطمه (سلام الله علیها)در گرم داشتن کانون لطف و عنایت به همسر، رحمت و دلسوزی به فرزندان، مصداق حدیث پیامبر بود که، خیرنسائکم، الطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن(۳)و مصداق احادیث دیگر رسول چون عفیفه بودن، شوهر دوست و فرزند دوست بودن و ضمن این که او خود ملهم به الهامات الهی بود.
اصل ساده زیستی
روزی پیامبر وارد منزل فاطمه (سلام الله علیها)شد، دخترش را دید که روی زمین نشسته با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته و با دست دیگر با آسیاب دستی گندم ها را آرد می کند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمودند: «دخترم، تلخی ها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشتی بر خود گوارا ساز. »
ساده زیستی و ساده پوشی و زندگی با روح و صفا، سبک و سیره فاطمه (سلام الله علیها)بود و بر دوری گزیدن از اسراف کاری و زندگی در اسارت تجملات اصرار می ورزید؛ چرا که زندگی پر زرق و برق و تجملی به جای این که انسان را به نیک بختی و آزادی و آزادگی و آرامش خاطر برساند او را به انواع قید و بندهای بیهوده گرفتار می نماید.
اصل فروتنی و مدیریت پذیری
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)در پاسخ درخواستی از سوی حضرت علی (علیه السلام)می فرمایند: «خانه، خانه توست، زنان همراه مردان هستند و من در هیچ کاری با تو مخالفت نمی کنم. »
با این که حضرت (سلام الله علیها)در ابعاد گوناگون زندگی ممتاز و هم سنگ امیرمؤمنان بودند و از لحاظ موقعیت معنوی و جایگاه اجتماعی و خانوادگی نیز همانند ایشان بودند. اما نه تنها در قلمرو زندگی به ویژه خانه و خانواده خود را با همتای خویش هماهنگ و همراه می کردند، بلکه در شرایط حساس و سرنوشت ساز از دیدگاه و موضع خویش به احترام آن حضرت گذشت می کردند.
اصل عشق و صمیمیت در خانواده
آن بانوی بزرگوار، در همه ابعاد زندگی، به ویژه در زندگی مشترک الهام بخش و در رابطه با حقوق دیگران، سیره اش وفا و وفاداری بود. چرا که ایشان رهروان خویش را بر این اندیشه رهنمون می کردند که وقتی میان دو جوان پیمان زندگی مشترک بسته می شود، زندگی انفرادی آنان به یک زندگی اجتماعی تبدیل می گردد و امضای این پیمان مقدس و انسانی بدان مفهوم است که آن دو انسان با هم پیوند می بندند تا پایان زندگی یار و یاور و وفادار یکدیگر و رفیق راه هم باشند. خود حضرت نیز در این رابطه می فرمایند: «ای پسر عمو! از روزی که با تو زندگی کرده ام نه به تو دروغی گفته و نه خیانتی کرده و نه با تو مخالفتی ورزیده ام. »
اصل همسرداری
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)می فرمایند: «وای به حال زنی که شوهرش را خشمگین کند و خوشا به حال کسی که همسرش از او خشنود باشد. »سیره فاطمه (سلام الله علیها)در زندگی مشترک، رعایت دقیق و ظریف حقوق و حرمت همتای زندگیش بود. از این رو کسی که انتظار دارد حقوق و حرمت او از سوی دیگران رعایت گردد و شخصیت و کرامت او گرامی داشته شود، خود باید حقوق و حرمت دیگران را پاس دارد.
اصل برنامه ریزی در خانواده
حضرت فاطمه (سلام الله علیها)سمبل نظم و انضباط، نمونه ظرافت، دقت و تدبیر بود. ایشان بر این باور بود که دینداری و دین باوری راستین، پای بست بودن به حساب و کتاب، قانون و مقررات و داشتن نظم و برنامه در زندگی می باشد.
اصل همکاری و کمک کاری
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در تنگنا، خستگی و دشواری زندگی بود، ولی چنان نبود که شوهری خودخواه و تن پرور داشته باشد که این همه کارها و تلاش ها را وظیفه خاص زن بداند و کمک کارش نباشد. نه، علی(علیه السلام) چنین مردی نبود. او در کار و تلاش مردانه اش کمتر از فاطمه (سلام الله علیها)نبود. چه بسیار از کارهای خانه را او انجام می داد. حتی با فاطمه (سلام الله علیها)می نشست و گندم آسیاب می کرد و حتی در مواردی نان می پخت، رسیدگی به امور بیرون، تهیه نان برای چنان خانواده ای با فرزندان متعدد، آن هم کار و اشتغالی مشروع، آب کشی برای مزرعه و درختان، کار فردی برای آبیاری درختان، حضور در جبهه و صحنه رزم، دستگیری از بینوایان، بردن نان و آذوقه برای دردمندان، عبادت رسمی و حضور در عرصه های سیاسی خود کاری بس وسیع و پردغدغه بود. در عین حال هرآنگاه که از کار روزمره فارغ می شد و به خانه می آمد با همان بدن خسته به کمک فاطمه (سلام الله علیها)می شتافت. اصلاً یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. با تقسیم کار، عدالت اجتماعی در محیط کوچک خانواده سعادت می آفریند. تفاهم و تعاون دو اصل لازم اخلاقی در تشکیل و پایداری سالم نظام خانوادگی است.
از دیدگاه اسلام مرد حق ندارد همسر خویش را به چشم یک خدمتکار بنگرد و کارهای خانه را وظیفه واجب او بداند. این صفا، ایثار، صمیمیت، رأفت و عطوفت زن است که زمینه پذیرش کارهای طاقت فرسایی، چون: خانه داری، فرزندداری و همسرداری را پدید می آورد. از این رو اسلام مرد را موظف می کند که همچون گلی پربها از همسر خویش مراقبت کند.
اما گذشته از این صحبت ها، آیا من و شمای مادر و همسر که امروز کار و فعالیت در اجتماع و جامعه، جزء جدایی ناپذیر زندگی مان شده، چقدر به خانه و همسر و فرزندانمان می رسیم. اگر واقعاً درجه اهمیت و اولی را به خانه داری و همسرداری و فرزندپروری که وظیفه اصلی ماست داده ایم و به کار بیرون مان هم می پردازیم که عادلیم و خوش انصاف و حق هم همین است که همسرمان برتر از یک گل از ما مراقبت و نگهداری و حفاظت نماید. اما اگر نه، کار خانه را ننگ و عار می دانیم و فراموش کرده ایم که برای چه ازدواج کرده ایم و قرار نیست فرزندانی بی ادب و بی تربیت تحویل جامعه بدهیم و می بایست اول به نیازهای همسر و فرزندانمان که هم حق طبیعی آن هاست و هم به واسطه برآوردن این نیازها در درجه اول این خودمان هستیم که به آرامش می رسیم، لازم است در نظریات و باورهایمان پالایش کنیم و با تفکر و تأمل، به خود برسیم و به زن بودنمان. زنی که کرامت و شرافت و بزرگی اش برتر است که از دامن زن، مرد به معراج می رود…
پی نوشت ها :
۱ ـ ۱۹/انسان
۲ ـ مناقب خوارزمی /ص۲۵۶.
۳ ـ نهج الفصاحه.
منابع
۱ ـ در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)دکتر علی قائمی
۲ ـ جامی از زنان کوثر، استاد محمد تقی مصباح یزدی.
۳ ـ نهج الحیاه.
۴ ـ بحارلانوار.
۵ ـ بیت الاحزان.
۶ ـ دلائل الامامه.
۷ ـ فرهنگ فاطمه.
۸ ـ سیری در سیره ریحانه پیامبر.
۹ ـ بانوی نمونه اسلام.
منبع : ماهنامه موج عصر شماره ۱۳ و ۱۴