Views: 11
وی،تنها فرزند ذکور حجت الاسلام میرزا اسدالله -ازائمه جماعت واهل منبر- بود مرحوم میرزا اسدالله دارای کمالات وسجایای اخلاقی فراوانی بودوخود،فرزند حجت الاسلام میرزا محمد جعفر،ازاهل فضیلت سده بود. جد اعلای ایشان نیز از علمای جبل عامل بودونسب این خاندان به همین منطقه درلبنان می رسید که به گفته خود شهید محراب،اجداد آن ها درصدر اسلام به برکت وجود ابوذر-صحابی گران قدر رسول خدا(ص) -به اسلام گرویده بودند.
ازطرف مادر نیز، نسب شهید به سادات می رسد چرا که والده ایشان، علویه وازخانواده مؤیدی- ازسادات معروف وصحیح النسب اصفهانی- بودند ونسب شان به حضرت امام حسن مجتبی(ع) می رسد.
باری،شهید، دوران کودکی رادرسده سپری کرد. وتحصیلات ابتدایی ومقدماتی را درهمان جا درنزد مرحوم سید مصطفی فراگرفت.«عطاءالله»کوچک، به قدری دارای هوش وذکاوت بود که در سن ۹ سالگی نصب صبیان را از حفظ بود.در۱۲سالگی، برای ادامه تحصیل رهسپار شهراصفهان شدوبه مدت ۱۰سال، درحوزه علمیه اصفهان، در محضر اساتیدی چون آیت الله های مرحوم فشارکی، درچه ای ، نجف آبادی ومدرس، دروس ادبیات، سطح ونیز یک دوره درس خارج فقه واصول را گذراند وسپس درسن ۲۰ساگلی راهی حوزه علمیه قم شد.ابتدا به مدت یکسال درمدرسه رضویه سکونت یافت وسپس به همراه مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی درحجره فوقانی شمالی مدرسه فیضیه رحل اقامت افکند. درنهایت به حجره شماره ۲۱ همین مدرسه منتقل شدوبه مدت ۲۰سال پیاپی، درهمان حجره ماند.شهید، به سبب تنگدستی وفقرشدید نمی توانست خانه ای اجاره کندوخانواده اش را به قم بیاورد.
ایشان درتمامی این ۲۰سال، درمحضر مراجع بزرگ تقلید، همانند آیات عظام، مرحومان حائری،بروجردی وعلمای ثلاث- حجت، خوانساری وصدر- به کسب علوم اسلامی پرداخت ودرسن ۴۰سالگی به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد.شهید، اجازه اجتهاد خودرا از مرحوم آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری(ره)، درسال ۱۳۶۲ قمری، دریافت کرد.
آیت الله اشرفی اصفهانی در سال ۱۳۳۵ خورشیدی برای اداره حوزه علمیه کرمانشاه ونیز امر تدریس، به نمایندگی ازآیت الله العظمی بروجردی(ره)رهسپار آن دیارشد.شهید،درمدت ۲۶ سال اقامت درکرمانشاه، ضمن اداره حوزه علمیه وتدریس علوم اسلامی-ازحمله سطوح عالی حوزه- به تبلیغ وارشاد مرد منطقه پرداخت.
شهید اشرفی اصفهانی، اززمان قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی،به مبارزه علیه رژیم طاغوتی ومنحط پهلوی، ازطریق اعلامیه ها وسخنرانی ها روشن گرانه، پرداخت وبه همین سبب بارها مورد خشم رژیم قرارگرفت. مثلاً یک بار-درآستانه پیروزی انقلاب- به وسیله مزدوران رژیم،شبانه دستگیر وروانه زندان کمیته شهربانی تهران شد. اما پس ازآزادی، لحظه ای از تلاش باز نایستاد وجزو علمایی بود که به همراه آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری، ضمن تحصن دردانشگاه تهران ، خواستار بازگشت فوری حضرت امام شد.
آیت الله اشرفی اصفهانی، پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، ازسوی حضرت امام خمینی(ره) عهده دار مسؤولیت امامت جمعه درکرمانشاه شد وحدود ۳ سال دراین سنگر انجام وظیفه کرد.اوهمواره با ضد انقلاب،منافقین، رژیم صدام واربابان آمریکایی وصهیونیستی اش ، به مبارزه برمی خاست ودراین راه دوبار مورد سوء قصد نافرجام قرارگرفت.
این عالم ربانی وعارف وارسته سرانجام درروزجمعه ۲۳ مهر۱۳۶۱خورشیدی،پیش ازایراد خطبه های نمازجمعه،درمسجد جامع کرمانشاه براثرانفجار نارنجک توسط یکی از منافقین، در سن ۸۰سالگی ، شربت شهادت نوشید وبه سلسله جلیله شهدای محراب- ازامیرالمؤمنین علی(ع)،تاشهیدان محراب انقلاب خمینی(ره)-پیوست.
سیمای معنوی شهید
بی گمان وبه گفته بسیاری از بزرگان،ومعاشران شهید،بهترین راه برای شناخت آن عالم والا مقام، مراجعه به پیام حضرت امام (ره) است.پیام الهی امام امت، معجونی از مقامات وفضایل یک شیعه واقعی وانسانی گران قدر وصاحب حالات الهی وسزاوار توجه وعنایت همیشگی است.چرا که شناخت صحیح ابعاد وجودی علمای راستین، مناسب ترین الگوی رفتاری برای جامعه اسلامی است؛علی الخصوص آن بزرگوارانی که به اعلی درجه ،یعنی مقام شهادت نائل شده اند.
با این مقدمه،برمبنای پیام حضرت امام،توضیحات مختصری درمورد فضایل آن فقید فرزانه درذیل می آید:
صفای نفس
سالک، با ترک گناه وعمل به دستورات الهی، ازطریق جهاداکبر ومبارزه با نفس، وجود خودرا صیقل می دهدوموجب صفای نفس خودمی شود.وقتی کسی به چنین مقامی برسد، وجودش درنظرهرانسانی یادآور “محبوب” است؛ هم چنان که امام درباره شهید فرمودند: “هروقت آقای اشرفی را می بینم به یاد خدا می افتم.”
آرامش روح
انسانی به مقام بلند آرامش می رسد که همه امور رابه پروردگارواگذارد وبا تمام وجود به ذات اقدس الهی توکل کند.چنین شخصی ازحوادث عالم ترس ودلهره ندارد، چون همه چیزش را به محبوب سپرده است.این آرامش را،مدام،درمواجه های شهید با تهدیدهای دشمنان،به خوبی می توان دریافت.به ویژه آن جا که می فرماید: “شهادت،منتهای آرزوی من است”
این کلام آن بزرگوار،نشانه ای ازقوت نفس وصلابتش دربرابرناملایمت هاست،وثمره تقوا وخداترسی اوست .حضرت امام درجای دیگری ازپیام نورانی شان، به این نکته اشاره وشهید اشرفی اصفهانی را انسانی قوی النفس معرفی می کنند.
اطمینان قلب
ازابن عباس نقل می کنند که ازحضرت رسول (ص) درخصوص آیه شریفه”…الا بذکرالله تطمئن القلوب” پرسید که چه کسانی با ذکر خدا دل های شان آرام می گیرد، وحضرت فرمودند: ” آن ها ،ما اهل بیت وشیعیان مان هستیم.”
بی گمان شهید محراب از شیعیان خالص وواقعی اهل بیت(ع) بودوبهترین شاهد این مدعا، سیره عملی واردات فوق العاده اش به آن پاکان است.هم چنان که نزدیکان شهید نقل می کنند، او همواره لبانش به ذکر خدا مشغول بود وکلمه هایی مانند “یالله” و”یا حسین” برزبانش جاری می شد.هرگاه این کلمه را می گفت،رخسارش برافروخته می شدوبرشنونده چنان تأثیری می گذاشت که گویی ندایی آسمانی شنیده است.
خالی بودن از هواهای نفسانی
«الهی، این تویی که اغیار رااز دل های دوستانت زدودی،تا آن که به جز تورا دوست نداشتند».[امام حسین(ع) درفرازی از دعای عرفه]
شهید محراب با تأسی برفرموده مولایش حسین(ع) ونیزامام صادق(ع) که فرموده اند:”قلب،حرم خداوند است”،قلبش را از اغیاری نظیرحب ریاست،مال ،نفس،شهوت ودنیا خالی کرد تا آن جا که همه چیز را باچشم الهی می دید وچه زیبا، این گونه، دیده هایش را به دیگران منتقل می کرد:
«روحیه برادران رزمنده، پیش روی آنها وفتوحاتی را که حاصل شده، درخدمت امام عنوان کردیم. مادرفتوحات، هرچه دیدیم، فقط خدارا دیدیم.یعنی معلوم بود که فقط نیروی غیبی والهی وحمایت امام عصر(عج)،پشتیبان رزمندگان ما بوده است، والا ما به رموزجنگی وارد نیستیم.تا اندازه ای که رفتیم و بررسی کردیم، فقط دست خدا رادیدیم وحمایت غیبی ومدد الهی وحمایت امام زمان (عج)،واین فتوحات که به دست آمده ، شبه اعجاز است.»
تارک هوی
«شجاع ترین مردم کسی است که برهوای نفسش غلبه کند.»[حضرت علی(ع)]
امیرمؤمنان (ع) درفرموده دیگرش، زهد را برخاسته از ترک هوای نفس وزینت ودنیا می داند وشهید اشرفی اصفهانی به حق، مصداق این روایت شریف است، چنان که برای درآغوش گرفتن شاهد وصال شهادت، را خواهش ها و حتی امیال مباح و حلال نیز فاصله گرفت وفارغ از هرگونه تعلقی، خودرا آماده جان بازی درراه مکتب نورانی سید وسالار شهیدان(ع) کرد.شهید اشرفی ۱۳روز قبل ازشهادت درمحراب عبادت گفته بود:”امیدوارم چهارمین شهید محراب،من باشم”.
اطاعت امر مولا
رسول اکرم (ص) می فرمایند:” خدای تبارک وتعالی فرمود: من مطیع کسی هستم که اطاعتم کند.”
درسوره نساءآیه ۸۰،نیز داریم : “من یطع الرسول فقد اطاع الله؛کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدارا اطاعت کرده .”
پس، کسی که از پیامبر اعظم(ص) اطاعت کند، ازخداوند اطاعت کرده ودرآیه ۶۹ازهمین سوره مبارکه نیز تأکید شده است که چنین کسی درروز رستاخیر هم نشین کسانی خواهد بود که خداوند نعمت خودرابرآنان تمام کرده،ازپیامبران و صدیقان وشهدا وصالحان، وآن ها رفیقان خوبی هستند.
شهید اشرفی اصفهانی، مزداطاعت ازخداورسولش را از دست مبارک نخستین شهید محراب،مولای متقیان علی(ع)،دریافت کردواین ، بالاترین سعادت هاست.
عمل صالح
عمل صالح،درواقع یک عمل مرکب است که ازسه بخش تشکیل شده وعبارت است از:نیت،عمل مبتنی برنیت واستمرار نیت.
باری، زندگی هر انسانی دراین دنیا،فراز ونشیب فراوانی دارد وبهترین نتیجه وبرترین میوه ای که می تواند داشته باشد، رسیدن به قرب الهی است واین که انسان درحالی ازدنیا برود که دارای ایمان الهی باشد.
وقتی به زندگی عالمی متقی، مثل شهید محراب اشرفی اصفهانی،به دیده توجه می نگریم، می بینیم که این زندگی مملو از خیرات، برکات واعمال صالحه است وبه بهترین نتیجه ممکن نیزمنتهی می شود،وآن چیزی نیست جزشهادت، با وضعیت خاصی که گویای عظمت وعلودرجه این پیر غلام نخستین شهدای محراب،امیرالمؤمنین علی(ع) است،وفارغ ازهر گونه توضیح است.
درخصوص چگونگی شهادت شهید محراب، به نقل ازشاهدان عینی حادثه آمده است که پس ازانفجار،بلافاصله،هردوپای شهید تقریباًقطع شدوایشان به حالت سجده برروی زمین افتاد ودرحالی که ذکرش”حسین،حسین” بودبه بیمارستان منتقل شد.دزآن جا نیز ، تا لحظه آخر،این ذکر از عمق وجود شهید شنیده می شد.ودرحال ذکر محبوب ،به دیار یارشتافت.
فردی بی آزار
رسول اکرم اسلام(ص) فرمودند:”مسلمان کسی است که مسلمانان ازدست و زبانش درامان باشند.”
درطول زندگی شهید بزرگوار، آزار فراوانی ازناحیه افراد مغرض ومعاند وبعضاً ناآگاه به ایشان می رسید تا آنجا که به خانواده اش گفته بودند:پس ازمرگ برایم زیادگریه کنید،زیرا من خیلی مظلوم واقع شدم”.البته این مظلومیت وآزارهایی که به ایشان می رسید، ابتلائاتی بود که درمسیر تکامل روحی شهید، بسیار مؤثر افتاد واین قبیل ابتلائات،خاص اولیاءالهی است.
امادرمقابل،حتی یک نفر ازآن ها با ناراحتی،خشم یا تلافی شهید روبه رونشد.وآن بزرگوار،هرگز موجبات دل شکستگی کسی را فراهم نکرد. بالاخره از این ها ،آزار شهید،حتی به حیوانات هم نمی رسید وکلام امام(ره) درپیام شان،صحه بر همین امر می گذارد که شهید، آزارش به موری هم نرسیده بود.