Views: 15
عملیات محرم عملیاتی بود که در منطقه زمانی خاصی به وقوع پیوست .یعنی هنگامی که ایران به ظاهر در عملیات رمضان به اهداف خود دست نیافت و دشمن به جهت سرپوش نهادن بر پیروزی های بزرگ فتح المبین (فروردین ۱۳۶۱) و بیت المقدس(خرداد ۱۳۶۱) به تبلیغات جهانی خود دامن می زد تا ایران را از ادامه ی نبرد ناتوان جلوه دهد وعملیات محرم مهر باطلی بود بر تمام فرافکنی های عراق و اربابانش و ضرب شصت دیگری بود از سوی رزمندگان سخت کوش تا بار دیگر همه جهان سر در لاک خود فرو ببرند .
عملیات محرم از جمله عملیات هایی بود که عمده ی بار آن بر دوش فرزندان اصفهان بود و این خود برگ طلایی دیگری از مبارزات ،مقاومت و ایثارگری این استان می باشد . استانی که در طول جنگ بالاترین سهم را از حضور در جبهه گرفته، تا خط شکنی در عملیات ها و کسب موفقیت ها و پیروزی های بزرگ ، توانمندی و خلاقیت های فوق العاده دفاعی و نظامی، تجلی مردم در پشتیبانی جبهه و جنگ و صدها ابتکار که همه علائم حضور جدّی در میدان را نشان می دهد.
و این بار اصفهان با لشکر های امام حسین (ع) ، نجف اشرف و کربلا که بیش از نیمی از کادر و فرماندهی آن اصفهانی بودند و تیپ قمر بنی هاشم، عملیات محرم را انجام دادند، عملیاتی که در آغازین دقایق آن محور عبور لشکر امام حسین(ع) در التهاب طغیان رودخانه درگیر شد ، ولی جوانان ، بی مهابا و تنها به خاطر ادای دین و انجام وظیفه و در اطاعت محض از فرماندهی حرکت را بر ایستایی ترجیح دادند، اما اقتضای طبیعت چیز دیگری را برای اینان رقم زده بود و رودخانه دویرج همه را در کام خود بلعید و این طلیعه ایثار و حماسه ی جوانان اصفهانی بود که لحظه ای درنگ نکردند و عملیات را تا سر منزل مقصود به بیش بردند.
و اوج این حماسه در بیست و پنجم آبان سال شصت و یک در شهر اصفهان رخ داد زمانی که بیش از ۳۷۰ شهید بر دوش مردم سرود رهایی را خواندند.
روزی که مردان و زنان و مادران و فرزندان شهدا خم به ابرو نیاوردند و راست قامت تر و مصم تر از دیروز شان ، در صف ثبت نام و حضور دوباره در جبهه ایستادند که چشم جهانیان بر این عظمت خیره ماند.
پس این عظمت و بزرگی باید در تاریخ حماسه و ایثار این دیار بماند که کمترین یادمان آن ثبت این روز در تقویم تاریخ مقاومت استان اصفهان می باشد چیزی که هر شنونده ای را به پی گیری و تفحص در اصل ماجرا و علل ایجاد آن می کشاند و جویای پاسخ این پرسش هستند که عملیات محرم کی و کجا انجام شد و اصفهان در برابر این بار سنگین چه عکس العملی نشان داد و چه شد که روز بیست و پنجم آبان روز حماسه و ایثار اصفهان نام گرفت ؟
عملیات محرم مولود شهدای ۲۵ آبان
گزارش ایمنا به نقل از مرجع اطلاع رسانی شهدای اصفهان عملیات محرم ازآغاز بوی کربلا می داد. بچه ها در این عملیات جور دیگر بودند؛ کربلا حس می شد و رزمندگان حسینی شده بودند.
– تمام طراحی و شناسایی ها انجام شد فرماندهان از رده ی تیپ تا دسته، نسبت به عملیات توجیه شدند. رزمندگان آمادگی لازم را پیدا کردند و در بعدازظهر روز ۹/۸/۱۳۶۱گردان ها یکی پس از دیگر ی به راه افتادند. تا پس از غروب خورشید ، بر سیاهی ها و تاریکی ها یورش برند.
آسمان در هم فرو رفت و خورشید در پس ابرها مخفی شد. نم نم باران بچه ها را بدرقه می کرد. آرام آرام به بارش باران اضافه می شد. وقتی هوا کاملاً تاریک شد، رزمندگان پشت خط ، آماده فرمان از قرارگاه ایستادند . بارش باران بسیار تند شد و از بین شیارها و تپه ها جویبارهایی روانه گشت. رودخانۀ «چیخاب» و «دویرج» در پیش بود و نیروها و سیلاب ها هم هر دو به سمت دویرج در حرکت بودند. بعضی از فرماندهان و نیروها بر آب پیشی گرفتند و خود را به آن سوی رودخانه ها رساندند و گروهی ماندند.
هوا تاریک بود جز چند نفری که درکنار رودخانه ، منتظر عبور بودند. کسی فرو رفتن بچه ها را نمی دید. آنها برای یک لحظه هم توّقف نکردند .چون فرمان به حرکت و عبور بود. خبر طغیان رودخانه به قرارگاه رسید. امّاهمچنان تأکید بر گذر از رودخانه بود؛ تا اینکه فرماندهان یکی پس از دیگری بر ساحل رودخانه حاضر شدند و دیگر عبور را مصلحت ندیدند. اما کمی دیر شد و حدود دو گردان ، در رودخانه غرق شدند. التهاب رودخانه به سنگر فرماندهی و قرارگاه رسید. همه به فکر چاره ای بودند و در این جا چاره ای جز توقف نبود . این محور با یک روز تأخیر و از دست دادن دو گردان، عملیات را ادامه داد. رودخانه فتح شد. «جبل الحمرین» فتح شد «تپه ۱۷۵ »با تمام افت و خیزهایش و تمام مقاومت و جنگ تن به تن به دست رزمندگان افتاد.« زبیدات» و «شرهانی» تسلیم نیروهای اسلام شد. و عملیات تا آخر آبان ماه ادامه یافت. رودخانه «دویرج» به خون خانه تبدیل شد. آب که فرونشست، در بین گل و لای و شن زارها پیکر لاله ها جمع آوری گردید و این بار« دویرج» بود که لاله ها را دسته دسته می چید تا به ملت ایران و مردم اصفهان هدیه دهد.
سید علی بنی لوحی از آمار شهدای محرم می گوید:
«…در عملیات محرم ۴۵۰۰ شهید و مجروح دادیم که از میان آنها ۱۲۵۰ شهید بودند که۷۵۰ نفر آنها مربوط به شهر اصفهان بود. منطقه چم سری و چم هندی منطقه ی عظیمی است ؛چون میعادگاه حدود ۷۵۰ نفر از بچه های مظلوم و حماسه آفرین اصفهان است . عملیات محرم چون در ایّام عاشورا انجام گرفت، رزمندگان حال و هوای کربلایی داشتند.
می شد گفت : رزمندگان این عملیات نسبت به رزمندگان عملیاتهای دیگر حسینی تر و حسینی وارتر شهید شدند. آن زمان شهدا را از یک منطقه جمع آوری کرده و در سوله ای
نزدیک اندیمشک جمع کردند و تعدادشان بسیار زیاد بود . از استان های مختلفی بودند وقتی آمار گرفتیم روز دوم و سوم، دیدیم که شهدای اصفهان حدود ۷۵۰ نفر هستند. به واسطه مسئولیت آن زمان، دیدیم اگر ۷۵۰ شهید را با هم بفرستیم اصفهان، مردم طاقت و تحمّل این همه شهید را ندارند. موضوع را با «حاج حسین خرازی »مطرح کردیم و ایشان هم به اصطلاح تاکیدش روی همین مسئله بود .تصمیم گرفتیم شهدا را در دو نوبت بفرستیم .۳۳۰ شهید مرحله اول که تشییع شد و حماسه به وجود آمد ۳ یا ۴ روز بعد ۲۵۰ شهید دیگر تشییع شدند و حماسه ی بز رگ آفریده شد… ».
و ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱کاروان شهدای محرم به اصفهان بازگشت. تعداد شهدا بیش از تصوّر بود. فرماندهی لشکر امام حسین(ع) از طاقت و تحمّل مردم اصفهان در اندیشه بود که حاج حسین خرازی گفت: آنها را در دو یا سه نوبت بفرستید. اولین کاروان در ۲۴ آبان به اصفهان رسید. کوچه ها و خیابان ها از حجله شهدا آزین بسته شده بود. مساجد همه پذیرای شهدا بودند. در هر محله و کوی و برزن التهاب بود و روحیۀ بالا و وصف ناشدنی مردم و پدر و مادر شهیدان شگفت آور بود.
مرتضی قربانی ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ را چنین توصیف می کند:
«… ۲۵ آبان یک حماسه است و حماسه را ما آفریدیم، مردم ما آفریدند اسلام حماسه دارد، شهید داده دارد، مسلمان شدن شوخی نیست، امتحان دارد. ۲۵ آبان یک امتحان بود. این مردم ما سرآمد هستند .خدا می فرماید: اِنْ تَنْصُرالله یَنْصُرْکُمْ . امروز که بیداری اسلامی فراگیر شده مال همان حماسه است . اگر مردم اصفهان ۳۷۰ تا ۱۰۰۰ شهید را در یک هفته نداشتند، قطعاً ما به پیروزی نمی رسیدیم . آنجا که امام فرمودند:« در کجای دنیا جایی را پیدا می کنید که یک روز ۳۶۰ نفر را تشییع جنازه کنند و اصفهان سرآمد توی کشور است» .داستان که نیست ،قصه که نیست، حقیقت است. در عمل نشان دادند ما مسلمانیم و پای این مسلمانی مان باید مردانه بایستیم؛ همانطور که در ۲۵ آبان ایستادیم ..»
آن شب در تمام مساجد زیارت عاشورا به میزبانی شهدا برگزار شد و تا صبح پروانه ها درآتش شوق می سوختند. همه آرام بودند و اصفهان در سکوتی پر معنا شب را گذراند و تنها نغمه ی شهید و صدای بال فرشتگان در فضای معطّر اصفهان به گوش می رسید.
صبح روز موعود فرا رسید: ۲۵/۸/ ۱۳۶۱ ،۳۷۰ تابوت بر روی دستان مردم به سوی میدان امام در حرکت بود. شهدا را از محلّه ها و خیابان ها تشییع کردند.حال و هوای آن روز قابل توصیف نبود. دوربین ها از کار افتاد تا تصویر و فیلم آن نیز در تاریخ پنهان بماند ؛ زیراکه طاقت دیدن نداشت. میدان امام مملو از جمعیّت بود. همه و همه آمدند تا شهدا را تشییع کنند.
علی ردانی از روز حماسه ۲۵آبان سال ۱۳۶۱ می گوید :
«… روز ۲۵ آبان را به عنوان روز حماسه رزمندگان اصفهان یا حماسه اصفهانی ها نامیدند. اگر عملیات محرم سال ۱۳۶۱ شمسی را با محرم ۶۰ قمری و جریان عاشورا مقایسه کنیم، شهدای والا مقام این عملیات عظیم، همیشه در نظر و اذهان مردم جاوید و زنده می مانند. با توجه به اینکه ما در منطقه بودیم و بعدها از طریق فیلم و گزارش آن صحنه عظیم تشییع جنازه شهدا ی عظیم القدر عملیات محرم را دیدیم بسیار تکان دهنده بود. در مقابل خیل عظیم ملت در این مراسم امام امت پیام دادند و مردم لبیک گفتند و لبیک مردم اصفهان در همه ی عملیات ها حرف اول را می زد؛ در سخت ترین عملیات ها و شرایط، رزمندگان اصفهان برای عملیات انتخاب می شدند و بلا استثناء در همه ی عملیاتها اصفهانیها درخشیدند و از شجاع ترین و مؤمن ترین رزمندگان جنگ بودند…»
روز سه شنبه ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ ،روز حماسه ی مردم بود ؛ مدارس ، ادارات ، کارخانه ها و بازارها تعطیل شد. میدان امام وخیابان های اطراف آن مملو از جمعیت بود . علما و انبوه مردم اصفهان ، نمازی پرشکوه بر پیکر مطهّر شهدا اقامه کردند و سپس پیام امام امّت قرائت گردید. مردم جان گرفتند ومقاوم تر شدند. تابوت های شهدا در بازارچه پشت عالی قاپو بود . از بلند گو نام شهدا یکی یکی خوانده شد و آنها همچون ستاره در آسمان اصفهان و بر روی دستان پر مهر و وفادار مردم می درخشیدند و به پیش می رفتند تا به گلزار شهدا برسند. هنوز بلندگو نام شهید می خواند که اولین تابوت در گلزار شهدا بر زمین نشست. گلستان نیز کربلایی بود. زمین تاب تحمّل نداشت و آرام آرام شهدا را پذیرا می شد و این پذیرایی ساعت ها به طول انجامید ، آری این سخن از ازل بود که« اِنّاعَرَضْنَا الاَمانَه عَلَی السّمواتِ و الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ فَابَیْنَ اَنْ یَحْمِلنَا وَ اشْفَقْنَ مِنْهَا …..» و اینجا بود که ۲۵ آبان یک حماسه شد ؛ حماسه ای جاویدان از مردم مقاوم و پایدار و این روز را پاس می داریم تا مقاومت ، ایثار ، گذشت و تمام ارزش های دینی را از یادها نبریم و شرمندۀ شهدای ۲۵ آبان نباشیم.