بازدیدها: 39
تازه از هیئت باز می گشت ، آن شب در پای منبر، حسین(علیه السلام) را جور دیگر فریاد می زد.ندای درون به دستانش انرژی دوچندان می داد. همه مبهوت فریاد دستان و سینه ی پر طپش او شده بودند. قامت حسن در میان نوحه خوانان، جلوه ای مردانه داشت .
از چهره ی مصممش می شد فهمید که نمی تواند در مسائل اعتقادی آدمی ساکت و ملایم باشد. تا صحبت از دین و انقلاب و جنگ می شد طنین کلامش یکدست و هیکل تنومندش استوارتر جلوه می کرد.
به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت، عاشق امام بود و نگاهش به دنبال کلام او. حسن راهش را از میان سخنان امام یافته بود و برای رسیدن به هدفش قدم در وادی عشق نهاد.
به هنگام حمله ی سپاه ابلیس برای سرنگونی تنها حکومت صالحان بر روی زمین آزمون عشق دیگری در پیش روی حسن قرار گرفت و او نیز چون هزاران مرد عاشق دیگر آهنگ استقامت و پایداری سرداد و در فروردین ماه سال ۶۱ راهی میدان رزم شد. چهار ماه بیشتر از حضور غیرتمندانه اش در جبهه نمی گذشت که عملیات رمضان به پا شد و او به عنوان آرپی جی زن در عملیات شرکت کرد و دلاورانه در برابر دشمن ایستاد. و در همان عملیات بود که سر تعظیم در برابر حق فرود آورد و برای همیشه همجوار آسمانیان گشت.