اخبارمقاله

شهدای مدافع حرم از منظر مقام معظم رهبری

Views: 12

برگزیده بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جایگاه شهدای مدافع حرم

بیانات در دیدار مسئولان و فعالان فرهنگی استان‌های یزد و همدان 
بسترهای فراوانی که در دنیای امروز در جهت گمراه کردن نسل جوان ایجاد شده است، در مقابل این تبلیغات مضرّ و صداهای گمراه‌کننده، ظرفیت‌های بزرگی در جهت هدایت و رویش جوانان وجود دارد… شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنه‌های اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد… امروز بسیاری از جوانان با انگیزه‌ی بالا و ایمان باورنکردنی، به‌دنبال آنند که از زندگی، خانواده و راحتی خود بگذرند و با عشق به جهاد و دفاع از ارزش‌ها با دشمن مبارزه کنند که باید قدر این رویش‌های جدید و ارزشمند را دانست… باید همه‌ی تلاش خود را مصروف تربیت دینی و انقلابی جوانان کنید و بدانید اخلاق نیز همراه با تقویت روحیه‌ی انقلابی و دینی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، ایجاد و ماندگار می‌شود… مسئولان باید جریان عظیم نیروی انقلاب را که خوشبختانه در بین جوانان جریان دارد، تقویت کنند و به‌گونه‌ای عمل نکنند که جریان انقلابی، تضعیف و جریانِ مقابل آن در محیط‌های فرهنگی، دانشگاهی و تبلیغات دینی تقویت شود.(۱۳۹۶/۰۵/۳۰)

بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس
مکرّر، خیلی زیاد، افرادی می‌آیند، نامه می‌نویسند به ما، اصرار، التماس، گریه، برای اینکه اجازه داده بشود بروند دفاع از حرم و جزو مدافعین حرم [بشوند]؛ یعنی همان چیزهایی که ما در آن روزهای دهه‌ی ۶۰ می‌دیدیم، حالا هم همان وضعیّت در خیلی از اینها هست؛ اَلحِقنی بِالصّالِحین؛ این الحاق به صالحین است.(۱۳۹۶/۰۳/۰۳)

بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانواده‌ی عزیز شهید حرم؛ کسانی که داوطلبانه به این میدان می‌روند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها غیرت و تعصّب دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام را دارند.
اینهایی که می‌روند، یکی از احساسات و روحیه‌شان همین است که می‌خواهند از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همین‌طور. در اظهاراتی که یکی از مادران شهدا خطاب به حضرت زینب داشت این بود که: “من محمدحسین خودم را دادم به شما!” این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد.
دوّمین خصوصیّت بصیرت است. کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان می‌گویند: اینجا کجا، سوریه و حلب کجا؟ این بر اثر بی‌بصیرتی است. [حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام] فرمود که فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا.» نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه‌ی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.
افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها نیروهای حزب‌الله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای اَمَل را داریم. اینکه اینها این‌قدر ناراضی هستند و می‌گویند جمهوری اسلامی چرا دخالت می‌کند، به این خاطر است. این خیلی افتخار بزرگی برای اسلام و جمهوری اسلامی است. جوان‌هایی که رفتند به سوریه و عراق و عمدتاً به سوریه، این بصیرت را داشتند. یک عده‌ای امروز اینجا نشسته‌اند در خانه و نمی‌فهمند که قضیه چیست.
نکته‌ی سومی که در اینها وجود دارد، شوق شهادت است. بعد از پایان جنگ تحمیلی، مایی که در جریان کار بودیم، احساس می‌کردیم که یک جادّه‌ی دوبانده‌ی وسیعی جلوی رویمان بود که این بسته شد؛ جادّه‌ی شهادت! مثل یک دری که ببندند. کسانی که آن موقع، جهاد و شهادت در راه خدا را دوست داشتند، دلشان را غم گرفت. این فرزندان شما غالباً کسانی هستند که آن دوره را درک نکردند؛ در اینها هم آن احساس شوق بود که بلند شدند و رفتند.
الان هم [جوانها] به من نامه می‌نویسند، البته من جواب نمی‌دهم به این نامه‌ها. مرتّب جوان‌ها از اطراف کشور نامه [می‌نویسند]، التماس [می‌کنند]، خیال می‌کنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت بکنم؛ که آقا اجازه بدهید ما برویم سوریه برای جهاد. این شوقِ شهادت است و خیلی مهم است.
اگر در یک ملّتی، در یک قوم و جمعیّتی، قدرت و قوّت چشم‌پوشی از زندگی باشد، این قوم شکست‌بخور نیست. ما‌ها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم می‌آوریم، به خاطر این است که دودستی چسبیده‌ایم به زندگی و زیبایی‌های زندگی. زندگی یعنی چه؟ زندگی فقط نفس کشیدن خود ما نیست؛ زن و بچه و پدر و مادر ما هم زندگی است. پول و عنوان و اعتبار ما هم؛ به این چیزها چسبیده‌ایم. وقتی به این چیزها چسبیدیم، در مقابل حوادثِ سخت، کم می‌آوریم؛ اما کسانی که این قوّت و اراده در آنها هست که از زندگی چشم بپوشند، اینها بلند می‌شوند می‌روند به میدان شهادت.
بچه‌هایی که شماها دادید، چه همسران، چه فرزندان، چه پدران و مادرانشان، بدانند که واقعاً مایه‌ی افتخارند. این فقط شعار نیست؛ واقعیّت قضیّه این است. [اینها] در هر ملتی که باشند – حالا ممکن است شناخته شده نباشند برای فلان شهر، برای فلان روستا. [ممکن است کسی] مشغول یک شغل معمولی است؛ ستاره نیست، مثل بعضی‌ها که در جوامع به‌خاطر هیاهو به توهّم ستاره شدن هی دارند کار می‌کنند؛ اما اینها – ستاره‌ی واقعی‌اند؛ ستاره در چشم ما نیستند؛ ما که چشممان نزدیک‌بین و کوته‌بین است؛ در ملأ اعلی اینها. ستاره‌اند.(۱۳۹۵/۰۹/۰۱)

بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران
آماج حمله‌ی آنها همین چیزی است که این بنای اسلامی را به وجود آورده؛ یعنی ایمان. اگر ایمان اسلامی نبود، این کشوری که ما دیده بودیم و این نظامی که ما آن را با گوشت و پوست و استخوان خودمان تجربه کردیم، ممکن نبود که تغییری پیدا بکند؛ این ایمان اسلامی بود. یک مرجع تقلید با تأیید الهی، با هدایت الهی، با بلدبودن شیوه‌ی مبارزه و کار، وارد میدان شد و ایمانِ مردم را کشاند به سمت این هدف بلند و مردم به میدان آمدند؛ وقتی مردم در میدان بودند، هیچ قدرت مادّی‌ای کاری نمیتواند انجام بدهد. عمده، حضور مردم است که این را امام بزرگوار ما به برکت ایمان مردم و با اتّکاء به ایمان مردم توانست انجام بدهد؛ لذا آماج [دشمن‌]، ایمان مردم است، ایمان جوانان است.
اینکه بنده بارها تکرار می‌کنم که جوان امروز، از جوان اوّل انقلاب و دوران جنگ اگر جلوتر نباشد، بهتر نباشد، عقب‌تر نیست – و  من معتقدم که جلوتر است – به‌خاطر این است که امروز با این‌همه ابزارهای تبلیغی، با این‌همه شگردهای گوناگونِ فروریختن پایه‌های ایمان، جوان انقلابی ایستاده است. ما در عرصه‌ی فرهنگ، در عرصه‌ی سیاست، در عرصه‌های اجتماعی، در عرصه‌های هنری الی‌ماشاءالله جوان مؤمن داریم؛ البتّه بله، یک‌عدّه‌ای هم هستند که معتقد نیستند، پابند نیستند، آن را هم می‌دانیم، نه اینکه غافل باشیم امّا این خیل عظیم جوانان مؤمن، جزو معجزات انقلاب است. این جوان امروز [است‌]؛ جوانی که نامه می‌نویسند به بنده -از این نامه‌ها یکی و دوتا و ده‌تا هم نیست، زیاد است – و التماس، گریه که اجازه بدهید ما برویم در دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السّلام بجنگیم؛ از زندگی راحت، از زن و بچّه بگذریم. نامه می‌نویسند – واقعاً نامه گریه‌آلود است – که [ما] پدر و مادر را راضی کردیم، شما اجازه بدهید ما برویم بجنگیم؛ این وضع جوان امروز است. خب می‌خواهند ایمان این [جوان‌] را از بین ببرند. این حصار فرهنگی برای حفظ این ایمان است.
جوانی که نامه می‌نویسند به بنده و التماس، گریه که اجازه بدهید ما برویم در دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السّلام بجنگیم؛ از زندگی راحت، از زن و بچّه بگذریم. این وضع جوان امروز است. دشمنان می‌خواهند ایمان این [جوان‌] را از بین ببرند.(۱۳۹۵/۰۵/۳۱)

بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
امروز مسئله‌ی شهدای دفاع از حریم اهل‌بیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوان‌ها را تشویق می‌کردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت می‌کردند و می‌رفتند؛ امام یک سخنرانی می‌کردند، خیل جوان‌ها راه می‌افتادند می‌رفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمی‌کنیم، درعین‌حال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه می‌افتد، بلند می‌شود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحتش می‌گذرد، می‌رود در یک کشور غریب، در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت می‌کند و به شهادت می‌رسد. این چیز کوچکی است؟ قدم‌به‌قدم تاریخ انقلاب اسلامی از این شگفتی‌های تاریخ‌ساز به خود دیده است؛ اینها شگفتی است.
و من عرض کنم این سه جنبه دارد: یک جنبه، جنبه‌ی صبر خودِ این شهید و انگیزه و ایمان این شهید است؛ یک جنبه، جنبه‌ی صبر خانواده‌ها و تحمّل آنها است؛ [چون‌] این زن جوان می‌توانست کاری کند که شوهرش نرود؛ این پدر و مادر می‌توانستند مانع رفتن جوانشان بشوند؛ اینها صبر کردند؛ هم برای رفتن او، هم هنگام برگشتن جنازه‌ی مطهّر او، و [هم‌] بعد از او. و جنبه‌ی سوّم خودِ حادثه است که تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی است؛ انقلاب این است، نظام اسلامی این است. این انگیزه‌ها، این ایمان‌ها، این قدرتهای روحی، این عزم و اراده‌ها است که جمهوری اسلامی را به وجود آورده؛ می‌شود دستِ‌کم گرفت جمهوری اسلامی را؟ دشمن‌ها چه خیال می‌کنند درباره‌ی نظام جمهوری اسلامی؟ یک پیکره‌ی عظیمی، همه اقتدار، همه توانمندی؛ جمهوری اسلامی را این چیزها تشکیل داده.(۱۳۹۵/۰۴/۰۵)

بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
آنها نمی‌دانند چه قدرتی در ایمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را می‌بینند، درست نمی‌توانند تحلیل کنند؛ لذا به اقدامات دیوانه‌وار [دست میزنند]. این قضیّه‌ی داعش و این قضیّه‌ی تروریست‌های تکفیری و مانند اینها، همه ازاین‌قبیل است. اینها را در واقع درست کرده‌اند برای اینکه جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ عراق مقدّمه بود، شام مقدّمه بود؛ مقدّمه‌ی این بود که بتوانند اینجا را تحت تأثیر قرار بدهند؛ قدرت اینجا موجب شد که اینها در آنجا هم زمین‌گیر شدند؛ وَالّا آنها هدفشان این بود. این کسی که از اینجا بلند می‌شود، می‌رود در عراق یا در سوریه به‌عنوان دفاع از حریم اهل‌بیت در مقابل این تکفیری‌ها می‌ایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع می‌کند. البتّه نیّت آنها خدا است، [امّا] واقع قضیّه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعه‌ی اسلامی است. مخصوص شیعه هم نیست؛ آن تکفیری‌ها شیعه و سنّی نمی‌شناسند؛ سنّی را هم می‌زنند. ما در داخل کشور خودمان چقدر از علمای اهل سنّت داریم – مرحوم شیخ‌الاسلام در سنندج، مرحوم حسین‌بُر در بلوچستان و علمای دیگری – که همین تکفیری‌ها اینها را ترور کردند و خونشان را مظلومانه بر زمین ریختند. آنها سنّی و شیعه نمی‌شناسند؛ آنها هر کسی را که با انقلاب است، هر کسی را که در مقابل استکبار است، هرکسی را که با آمریکا دشمن است میزنند؛ اسمش را هم می‌گذارند جنگ شیعه و سنّی.(۱۳۹۵/۰۴/۰۵)

بیانات در دیدار شاعران
یک مسئله، مسئله‌ی شعرهایی است که در قضایای جاری کشور گفته شده، که خب خوشبختانه ما در این دوره‌ی خودمان شعرایی که این شعر زنده و موضع‌دار را از آنها می‌شنویم کم نیستند؛ بحمدالله هستند؛ یعنی امروز از ده پانزده‌سال پیش، از این جهت جلوتریم و بهتریم؛ منتها اینها ترویج نمی‌شود. فرض کنید حالا مثلاً برای شهدای غوّاص یا برای مدافعین حرم چندین شعر گفته شد یا همین شعری که امشب آقا در زمینه‌ی مسائل مدافعین حرم خواندند؛ خب اینها شعرهای خیلی خوبی  است، اینها برجسته است؛ اینها چرا ترویج نمی‌شود؟ سؤال من این است؛ راه ترویج اینها چیست؟ یا مثلاً برای شیخ زکزاکی شعر گفته شده؛ خب شیخ زکزاکی یک فرد مظلوم و شجاع و مصمّم در راه و طریق خودش بود که مورد تهاجم قرار گرفت و از او انتقام گرفتند. خب اگر چنانچه فرض بفرمایید ما این شعر را ترجمه کنیم، بفرستیم برای جایی که آوازه‌ی او به آنجا برسد، شما ببینید چقدر اثر می‌گذارد؛ چقدر روحیّه می‌دهد! این کار را ما نمی‌کنیم؛ ما در این زمینه‌ها انصافاً کوتاهی داریم؛ یا در زمینه‌ی فلسطین، یا در زمینه‌ی یمن، بحرین، و مانند اینها؛ یا در زمینه‌ی خیانت‌های آمریکا.(۱۳۹۵/۰۳/۳۱)

بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌ السلام
یک نکته‌ی دیگری که خوشبختانه امروز در جامعه‌ی مدّاح تا حدود زیادی رواج دارد، توجّه به مسائل جاری روز است که خب امروز اینجا شنیدید در بخش‌های مختلفی راجع به مدافعین حرم و مسائل جاری روز؛ اینها خیلی مسائل مهمّی است، اینها مسائل اساسی‌ای است؛ نباید خیال کنیم که اینها از حیطه‌ی تدیّن ما خارج است. خب شما ببینید پیغمبر اکرم که سیّد خلق عالَم است و برتر از این بزرگوار هیچ موجودی را خدای متعال نیافریده است و آورنده‌ی همین دین و همین اسلامی است که ما امروز مدّعی‌اش هستیم، در زمینه‌ی مسائل جاری سیاسیِ کشورش – همان کشوری که آن روز وجود داشت و کشور کوچکی بود – این بزرگوار چقدر تلاش می‌کرد، چقدر زحمت می‌کشید. پیغمبر اکرم نمی‌نشست فقط احکام نماز و روزه و توجّه و عبادت و نماز شب را به مردم یاد بدهد؛ نه، در همین مسجد مردم را جمع می‌کرد، آنها را به جهاد دعوت می‌کرد، آنها را به وحدت دعوت می‌کرد، آنها را به آگاهی در مقابل دشمن دعوت می‌کرد؛ همین حرف‌هایی که امروز برای من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلی نیست که بشود از آن صرفِ‌نظر کرد.
کار و تلاشی [هم] که دشمن میکند برای تغییر باورهای مردم یک طرف قضیّه است. اینجا آن‌وقت شما نقش ایفا می‌کنید، نقش پیدا می‌کنید؛ نقش مهم. شما از مدافع حرم هم که دفاع می‌کنید، خیلی کار باارزشی است. همین شعرهایی که خوانده شد، همین حرف‌هایی که زده شد، اینها خیلی باارزش است، در این تردیدی نیست -کمااینکه در دوران دفاع مقدّس، همین شعرهایی که خوانده می‌شد و همین سرودهایی که گفته می‌شد، خیلی تأثیر داشت؛ این بلاشک امروز هم این تأثیر را دارد – منتها در کنار این یک کاری هست که آن کار اگر اهمّیّتش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ و آن تقویت باورهای جوان‌ها است.(۱۳۹۵/۰۱/۱۱)

بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
توجّه بشود در ایّام فاطمیّه، به‌مناسبت ذکر مناقب آن بزرگوار، ذکر شهادت آن بزرگوار، مسائل اختلاف‌افکن مطرح نشود. امروز سیاست‌های مُدهش و اهریمنی بین‌المللی جدّاً درصدد این است که بین شیعه و سنّی اختلاف بیندازد. امروز جنگ‌هایی در منطقه هست؛ من به شما عرض می‌کنم که هیچ‌کدام از این جنگها جنگ اعتقادی نیست؛ جنگ‌های سیاسی و با انگیزه‌های گوناگون سیاسی و قومی و مانند اینها است و ربطی به مذهب ندارد، لکن دشمن یعنی آمریکا، یعنی صهیونیست، یعنی انگلیس سعی میکنند این دعواها را، این اختلاف‌ها را تبدیل کنند به اختلاف مذهبی؛ چون می‌دانید که اختلاف مذهبی به این آسانی‌ها تمام‌شدنی نیست. ما نباید به این هدف کمک کنیم. ما امروز در کنار خود، از برادران اهل سنّت کسانی را داریم که با ما و همراه ما دارند در دفاع از حرم اهل‌بیت می‌جنگند و کشته می‌دهند، شهید می‌دهند. خانواده‌هایی از شهدای مدافع حرم پیش من آمدند که در بینشان چند خانواده‌ی سنّی بودند. خب، این برادر اهل سنّت که برای دفاع از حرم حضرت زینب یا حرم امیرالمؤمنین یا حرم سیّدالشّهدا جوان خودش را گسیل می‌کند به جبهه، بعد هم که پیش ما می‌آید، به جای اظهار تأسّف، به جای اظهار غم و اندوه یا گِله و شکایت، ابراز افتخار می‌کند که پسر من در این راه شهید شده، این را ما باید برنجانیم؟ این را ما باید کاری کنیم که از ما دور بشود؟ اینها نکات مهمّی است، اینها نکات اساسی‌ای است. امروز جزو اولویّت‌های اصلی جامعه‌ی روحانیّت این است که نگذارند کاری را که آمریکا دارد با زحمت انجام می‌دهد، صهیونیست‌ها دارند با زحمت انجام می‌دهند، ما به‌سهولت این کار را برای آنها انجام بدهیم؛ این را توجّه داشته باشید. در سیستان‌ و بلوچستان علمای اهل سنّت مردم را تشویق کردند به انتخابات؛ این گروه‌های تکفیری آنها را الان دارند تهدید می‌کنند که شما چرا کمک کردید به انتخابات؛ چون آنها تشویق کردند. گروه‌های تکفیری فقط دشمن شیعه نیستند، دشمن نظام اسلامی‌اند، دشمن هرکسی هستند که به نظام اسلامی کمک کند؛ به اینها باید توجّه داشت. البتّه ما بارها این را عرض کردیم که گفتن تاریخ، با رعایت موازین، با رعایت ادب، با رعایت جهات مهمّ مصلحتی اشکالی ندارد، لکن [جلوگیری از] ایجاد اختلاف، ایجاد بغض، ازجمله‌ی چیزهایی است که امروز خیلی باید مورد توجّه قرار بگیرد.(۱۳۹۴/۱۲/۲۰)

بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم
حقیقتاً هم شهدای شما، هم خانواده‌ها، ‌پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه‌ی ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند؛ یکی این است که اینها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند…
امتیاز دوم این شهدای شما این است که اینها رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی‌کردند، این دشمن می‌آمد داخل کشور… اگر جلویش گرفته نمی‌شد، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه‌ی استان‌ها با اینها می‌جنگیدیم و جلوی اینها را می‌گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین، انقلاب اسلامی فدا کردند.
امتیاز سوم هم این است که اینها در غربت به شهادت رسیدند. این هم یک امتیاز بزرگی است. این هم پیش خدای متعال فراموش نمی‌شود.(۱۳۹۴/۱۱/۰۵)

بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهداى ورزش کشور
خیلی تشکّر می‌کنیم از اینکه برادران و خواهران عزیز ورزشی، به این فکر افتادید که شهدای ورزشکار را از خیل عظیم شهدای کشور بیرون بکشید و معرّفی کنید تا جامعه بفهمد که فداکاری در راه خدا و در راه دین و در راه انقلاب با دادن جان و یا معلول شدن، مخصوص یک قشر خاصّی نیست؛ همه‌ی قشرهای کشور در این مسابقه‌ی عظیم و معنوی که «سابِقوا الی مَغفِرَهٍ مِن رَبِّکُم»(۱) [است‌]، شرکت داشته؛ به نظر من این خیلی کار جالب و ابتکار جالبی است که شهدای ورزشکار را معرّفی کنید. و شاید بنده هم مثل دیگران نمی‌دانستم که ما پنج‌هزار شهید ورزشکار داریم، یا در بین همین شهدای اخیرِ دفاع از ولایت اهل‌بیت علیهم‌السّلام و دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السّلام ورزشکارانی هستند، قهرمانانی هستند؛ اینها خیلی باارزش است. شما با این کارتان روحیّه‌ی انقلابی را در کشور تقویت می‌کنید، فکر انقلابی را اعتلاء می‌بخشید.(۱۳۹۴/۱۰/۲۱)

بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»
این توانایی‌ها را، [این‌] «هر کاری می‌توانید بکنید» را از انقلاب و نیز از تأمین‌کنندگان امنیّت کشور بدانید. این شهید همدانی که چند روز قبل شهید شد، شما دیدید وقتی [پیکرش‌] رفت به همدان، همه‌ی شهر آمدند و تشییع جنازه‌اش کردند؛ این قدردانی است. اینها اسمی هم ندارند؛ یک تعدادی‌شان معروف می‎شوند و شناخته می‎شوند، اکثرشان معروفیّتی هم ندارند امّا اینها دارند امنیّت را برای من و شما حفظ میکنند. اگر امنیّت نباشد، دانشگاه نیست، تحقیق نیست، پژوهش نیست، نخبه‌سازی نیست. آنجایی که امنیّت نیست، در واقع هیچ‌چیز نیست؛ آنجا زندگی انسان‎ها هم در خطر تهدید لحظه‌ای و دائمی است. این آمادگی‌ها را، این آموزش‎ها را، این فرصتها را از این تأمین‌کنندگان امنیّت هم بدانید.(۱۳۹۴/۰۷/۲۲)

پیام در پی شهادت سردار حسین همدانی
شهادت سردار سرافراز، شهید حسین همدانی را به خانواده‌ی گرامی و بازماندگان و دوستان و همرزمانش و به مجموعه‌ی پر افتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریک و تسلیت می‎گویم. این رزمنده‌ی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهه‌های شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهره‌ی نورانی خود را در دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم ‌السلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد، و در همین جبهه‌ی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.
صف استوار آرزومندان این موهبت و کمربستگان راه جهاد و شهادت در ایران اسلامی و در سپاه و همه‌ی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی، صفّی بلند و بنیانی مرصوص است: و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. رحمت خدا بر شهید همدانی و بر همه‌ی مجاهدان راه حق.(۱۳۹۴/۰۷/۱۸)

پی‌نوشت:
۱) سوره مبارکه الحدید آیه ۲۱: سابِقوا إِلى مَغفِرَهٍ مِن رَبِّکُم وَجَنَّهٍ عَرضُها کَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ أُعِدَّت لِلَّذینَ آمَنوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذلِکَ فَضلُ اللَّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظیمِ؛ به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آورده‌اند؛ آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می‌دهد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا