بازدیدها: 46
هجده روز از سومین ماه سال 1340 گذشته بود که علیرضا دیده به جهان گشود.در زیر سایه ی پدر و مادری مومن و پرهیزکار با تنها خواهرش چنان با اصول دین و آداب شریعت آشنا گشت که حتی قبل از رسیدن به سن بلوغ پایبند به رعایت احکام و انجام واجبات بود. با فرارسیدن زمان علم آموزی با شور و ذوقی وافر کشتی وجود به بحر بیکران دانش سپرد و پس از گرفتن مدرک دیپلم با قبولی در کنکور، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه تهران شد. ایمان و عشق به خداوند در وجود علیرضا چنان نوری ایجاد کرده بود که شبانگاهان به راز و نیاز با خدا می نشست و در سجده های طولانی اش اشک می ریخت. اوبا حساسیتی که بر حلال بودن لقمه داشت خمس مالش را به موقع پرداخت نموده و به ایتام و فقرا کمک می کرد. در دوران اوج گیری انقلاب با پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات سهیم در پیروزی شد و در دومین انقلاب فعالیت چشمگیری داشت و به همراه هم دانشگاهی هایش لانه ی جاسوسی شیطان بزرگ را به تسخیر در آورد. آیینه ی وجود علیرضا بازتاب کننده ی صفاتی چون صداقت، مهربانی، شجاعت و مسیولیت پذیری بود. او با علاقه ی زیاد به مطالعه، زمان های زیادی را صرف خواندن کتاب می کرد. وی ساده زیستی را سرلوحه ی زندگی اش کرده و بسیار آرام و متین بود. با شروع جنگ تحمیلی آن وجود سرتا پا مشتاق از طریق جهاد سازندگی راهی جبهه شد. با آنکه بیشتر فعالیت هایش در درمانگاه بود اما به عملیات هم می رفت تا آنکه در دومین روز از بهار سال 1361 در ارتفاعات رقابیه بر اثر اصابت تیر به پهلو وشکم به شهادت رسید.