شهدا

بازدیدها: 46 زیراندازش خاک دارخویین بود، چفیه اش خیس اشک و دستش کاسه ی گدایی به درگاه حق. دردمندانه ناله می زد و از خدا طلب شهادت می کرد. دعا تمام شده بود ولی آسمان چشمان محمود هم چنان ابری بود. خیلی ها رفته بودند اما او هنوز دست به …

بازدیدها: 48 انقلابی اسلامی ایران روزهای اوج خود را می گذراند و عباسعلی یکی از مبارزان فهمیده و آگاه بود. برنامه ریزی، مدیریت و جسارت او باعث شده بود که همیشه در صف اولین مبارزان قرار گیرد. چه در سازماندهی نیروهای انقلابی و تظاهرات مردمی و پخش اعلامیه ها و …

بازدیدها: 44 دو روز از پنجمین ماه سال 1339 می گذشت که علی دیده به جهان گشود. در دامن مادری مؤمن و با دست رنج پدری زحمت کش رشد یافت. مادرش ازشاگردان بانو مجتهده امین بود و فرزندان را خوب با اسلام آشنا نمود. علی که مبارزه با ظلم را …

بازدیدها: 54 پرواز چو تو مرغی عاشق را در آسمان شقایق ها مگر می شود سطرنشین کرد؟ اما چه تدبیر؟! تمنای قلم را برای شرح آرزومندی و حدیث مشتاقی چه کنیم؟! هوای رفتن دارد و پای ماندنش نیست. همراهش می شویم تا برایمان از رشادت هایت بگوید. از آن روزها …

بازدیدها: 47 سلام ! حال همه ی ما مثل هم است. ملالی نیست جز اینکه از چشم های خود خجالت می کشیم وقتی از پشت چشم های تو زندگی را می نگریم. چقدر کوتاه و باشکوه قدم زدی. تنها با چند گام استوار از خانه به خیابان و از خیابان …

بازدیدها: 54 کدام راه به چشمان تو ختم می شود و کدام شهر و کدام خاطره به عظمتت می رسد؟!! به دنبال تو دیروز کشورم را ورق می زنم و در لحظه هایی که بوی تو را می دهند جست و جو می کنم. به دنبال خاطراتت به روزهای پرالتهاب …

بازدیدها: 28 شبِ ظلمت پلک زد و خورشیدِ انقلاب در چشمان تو به رقص درآمد. برخاستی تا روزت روزِ دیگری باشد. برخاستی تا بیرقِ حق را برافرازی. قلب تو به فردایی که امروزِ ماست، سخت ایمان داشت. راهی کردستان شدی و ضد انقلاب به میمنت آمدنت مردم شهر را فرا …

بازدیدها: 46 تاریخ با حضور تو تکرار گردید و از پشت نخل های تنومند روزگار خورشید زندگی تو در بهار سال ۱۳۴۳ پدیدار شد. خانه به شوق آمدنت جشن گرفت و تقدیر برای فردایت قرعه انداخت. قرعه را تو خود به نام خود زدی، قرعه ی عاشقی و دلدادگی. از …

بازدیدها: 115 پیکر تو به زخم عادت داشت و دوکوهه به تو. خرمشهر تو را هوا یی خود کرده بود و تو شهادت را. بیت المقد س شجاعتت را به مزایده گذاشته بود و تو جانت را. شلمچه تو را می خواند و تو خدا را . رمضان ماه میهمانی …

بازدیدها: 41 غزل زیستن را سال 1346 خواندن آغاز کرد و از همان کودکی همراه بازی های کودکانه اش با اسلام و فرامینش آشنا شد و با آن خو گرفت. 11 ساله بود و سال های اوج انقلاب. شور و اشتیاقش او را پا به پای بزرگ تر ها روانه …