Views: 37
[box type=”shadow” ]سردار شهید رسول هلالی نام پدر : رحیم تاریخ شهادت : ۵/۳/۱۳۶۰ تاریخ تولد : ۲/۱/۱۳۳۶ تحصیلات : دیپلم و طلبه محل شهادت : سنندج [/box]
شبِ ظلمت پلک زد و خورشیدِ انقلاب در چشمان تو به رقص درآمد. برخاستی تا روزت روزِ دیگری باشد. برخاستی تا بیرقِ حق را برافرازی.
قلب تو به فردایی که امروزِ ماست، سخت ایمان داشت. راهی کردستان شدی و ضد انقلاب به میمنت آمدنت مردم شهر را فرا خواند و همه با سنگ به استقبالت آمدند.
تو برایشان آغوش باز کردی و آن قدر کریمانه با آن ها زیستی که دیگر عکست در تمام خانه هایشان می درخشید. شهر را ساختی، خانه ها را آباد کردی، به جوانان شور زندگی دادی وبه پیران شور ایستادگی. با خلق خدا مهربانانه می زیستی و در هر حال خدمت رسان مردم بودی. در تواضع و فروتنی همنشین خاک بودی و وجودت در بخشایش و بخشندگی هم چون آب. اوقات خالی از کارت را به خواندن کتاب اختصاص می دادی و از این رو فکر و ذهنی باز و متفکر داشتی.
پیش مرگان روز به روز بیشتر شدند از وقتی تو قائم مقام سازمان شان شدی و تو روز به روز بزرگ تر.
چقدر نامت برازنده ی وجودت بود. رسول! فرستاده ای از آسمان. و جایت در آسمان بود. چند صباحی میهمان زمینیان بودی تا عطر آسمان را به یادشان آوری و چه زیبا از عهده ی عهدت برآمدی.[box type=”note” ] ای دانشجویان عزیز شما باید ارتباط دائمی دانشگاه و حوزه را حفظ کنید و این را بدانید هر کس صدایش در جهت تفرقه بین این دو قشر عظیم جامعه است آن صدای استعمار شرق و غرب است. اگر دین و علم از هم جدا شوند آتش افروز می شود و علم منهای ایمان هیچ ارزشی ندارد. [/box]