Views: 21
وصیت امام(ع)
شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامى که بهدرود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبرى مهیا کنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید.
نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخى جهات بهتر مىدانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.
کلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:
پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود:
«بنویس این چیزى است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مىدهد که او را به جامه بردى که هر جمعه در آن نماز مىخواند کفن کند و عمامهاش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى کفن او را باز کند. سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکردهام و مىخواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مىخواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست.
کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و کفن کن و قبرم را چهار انگشتبالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر مىکردى، انجام مىدادم. چرا درخواستى تا عدهاى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مىخواستم با تو نزاع نکنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصى منى) .
کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وى را در سه جامه کفن کنم. یکى رداى جمرهاى او بود که در روز جمعه با آن نماز مىخواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض کردم: چرا اینها را مىنویسى؟فرمود: مىترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایى است که بدن را به آن مىپوشانند.
شیخ کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این کار را از سنت مىدانست. زیرا پیامبر مىفرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.
کتاب: سیره معصومان، ج ۵، ص ۴۵
نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى
شهادت امام باقر (ع)
امام باقر (ع) پس از عمرى تلاش در میدان بندگى خدا و احیاى دین و ترویجعلم و خدمات اجتماعى به جامعه اسلامى، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال ۱۱۴ (۱) رحلت کرد.
در سال رحلت و شهادت آن حضرت آراى دیگرى نیز وجود دارد.دستهاى از مورخان سال ۱۱۷ (۲) و بعضى سال ۱۱۸ (۳) و گروه اندکى سالهاى ۱۱۶ (۴) و ۱۱۳ (۵) و ۱۱۵ (۶) و ۱۱۱ (۷) را یاد کردهاند، اما بیشترین منابع تاریخى سال ۱۱۴ (۸) را متذکر شدهاند.
منابع روایى و تاریخى علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانستهاند، مسمومیتى که دستهاى حکومت امویان در آن دخیل بوده است. (۹)
از برخى روایات استفاده مىشود که مسمومیت امام باقر (ع) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونهاى که بدن آن گرامى از شدت تأثیر سمبسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد. (۱۰)
در این که چه فرد یا افرادى در این ماجراى خائنانه دست داشتهاند، نقلهاى روایى و تاریخى از اشخاص مختلفى نام بردهاند.
بعضى از منابع، شخص هشام بن عبد الملک را عامل شهادت آن حضرت دانستهاند. (۱۱)
بخشى دیگر، ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفى کردهاند. (۱۲)
برخى از روایات نیز زید بن حسن را که از دیر زمان کینههاى عمیق نسبت به امام باقر (ع) داشت، مجرى این توطئه به شمار آوردهاند. (۱۳)
به طور مسلم وفات امام باقر (ع) در دوران خلافت هشام بن عبد الملک رخ داده است، (۱۴) زیرا خلافت هشام از سال ۱۰۵ تا سال ۱۲۵ هجرى استمرار داشته، و آخرین سالى که مورخان در وفات امام باقر (ع) نقل کردهاند ۱۱۸ هجرى مىباشد. (۱۵)
با این که نقلها بظاهر مختلف است، اما با اندکى تأمل در منابع روایى و تاریخ، بعید نمىنماید که همه آنها به گونهاى صحیح باشد زیرا عامل شهادت آن حضرت لازم نیست یک نفر باشد بلکه ممکن است افراد متعددى در شهادت امام باقر (ع) دست داشتهاند که هر روایت و نقل، به یکى از آنان اشاره کرده است.
با توجه به برخوردهاى خشن و قهر آمیز هشام با امام باقر (ع) و عداوت انکار ناپذیر بنى امیه با خاندان على (ع) شک نیست که او در از میان بردن امامباقر (ع) ـ اما بشکلى غیر علنى ـ انگیزهاى قوى داشته است.
بدیهى است که هشام براى عملى ساختن توطئه خود، از نیروهاى مورد اطمینان خویش بهره جوید، از این رو ابراهیم بن ولید (۱۶) را که عنصرى اموى و دشمن اهل بیت (ع) است به استخدام مىگیرد و او امکانات لازم را در اختیار فردى که از اعضاى داخلى خاندان على (ع) بشمار مىآید و مىتواند در محیط زندگى امام باقر (ع) بدون مانع راه یابد و کسى مانع او نشود، قرار دهد، تا به وسیله او برنامه خائنانه هشام عملى گردد و امام به شهادت رسد.
امام باقر (ع) این چنین به شهادت رسید و به ملاقات الهى شتافت و در بقیع، کنار مرقد پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) و عموى پدرش حسن بن على (ع) مدفون گشت. (۱۷)
بین نماز ، وقت دعا گریه می کنی
با هر بهانه در همه جا گریه می کنی
در التهاب آهِ خودت آب می شوی
میسوزی و بدون صدا گریه می کنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی
آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی
با یاد روزهای اسارت چه می کشی ؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی
با یاد زلفِ خونی مردان نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
هم پای نیزه ها همه جا گریه کرده ای
هم با تمام مرثیه ها گریه می کنی
دیگر بس است « چشم ترت درد می کند ! »
از بس که غرق اشک عزا گریه می کنی
یوسف رحیمی
پىنوشتها:
۱ ـ فرق الشیعه ۶۱، اعلام الورى به جاى ماه ذو الحجه، ماه ربیع الاول را یاد کرده است .ر ک: ص .۲۵۹
۲ ـ تاریخ یعقوبى ۲/۳۲۰، تذکره الخواص ۳۰۶، الفصول المهمه ۲۲۰، اخبار الدول و آثار الاول ۱۱، اسعاف الراغبین ۱۹۵، نور الابصار، مازندرانى ۶۶ و…در بسیارى از این منابع، مطلب به صورت «قیل» یاد شده است.
۳ ـ کشف الغمه ۲/۳۲۲، وفیات الاعیان ۴/۱۷۴، تاریخ ابى الفداء ۱/۲۴۸، تتمه المختصر ۱/۲۴۸، اعیان الشیعه ۱/ .۶۵۰
۴ ـ المختصر فى اخبار البشر ۱/۲۰۳، تتمه المختصر ۱/ .۲۴۸
۵ ـ مرآه الجنان ۱/ .۲۴۷
۶ ـ کامل ابن اثیر ۵/ .۱۸۰
۷ ـ مآثر الانافه فى معالم الخلافه ۱/ .۱۵۲
۸ ـ طبقات الکبیر ۵/۲۳۸، اصول کافى ۲/۳۷۲، تاریخ قم ۱۹۷، ارشاد مفید ۲/۱۵۶، دلائل الامامه ۹۴، تاج الموالید ۱۱۸، مناقب ۴/۲۱۰، سیر اعلام النبلاء ۴/۴۰۹، الانوار البهیه ۱۲۶، تاریخ ابن خلدون ۲/۲۳، عمده الطالب ۱۳۷، شذرات الذهب ۱/۱۴۹، و…
۹ ـ الصواعق المحرقه ۲۱۰، احقاق الحق ۱۲/۱۵۴، اسعاف الراغبین بهامش نور الابصار ۲۵۴، مثیر الاحزان، جواهرى .۲۴۴
۱۰ ـ الخرائج و الجرائح، راوندى ۲/۶۰۴، مدینه المعاجز ۳۴۹، بحار ۴۶/۳۲۹، مستدرک الوسائل ۲/ .۲۱۱
۱۱ ـ مآثر الانافه فى معالم الخلافه ۱/۱۵۲، مصباح کفعمى .۵۲۲
۱۲ ـ سبائک الذهب ۷۴، دلائل الامامه ۹۴، مناقب ابن شهر آشوب ۴/۲۱۰، الفصول المهمه ۲۲۰، الانوار البهیه .۱۲۶
۱۳ ـ منابع یاد شده در پاورقى شماره .۱
۱۴ ـ تاریخ یعقوبى ۲/۳۲۰، مروج الذهب ۳/۲۱۹، الانوار البهیه ۱۲۶، اعیان الشیعه ۱/ .۶۵۰
۱۵ ـ در کتاب اخبار الدول و آثار الاول ص ۱۱۱ شهادت امام باقر (ع) در خلافت ابراهیم بن ولید دانسته شده است، ولى چنان که توضیح داده شد وفات آن حضرت در خلافت هشام بوده و ابراهیم بن ولید مىتوانسته است از مجریان نقشه هشام به شمار آید.
۱۶ ـ ابراهیم بن ولید بن عبد الملک، بعدها در سال ۱۲۹، به خلافت رسید، ولى خلافتش دیرى نپایید و پس از هفتاد روز کشته شد.ر ک: تاریخ الخلفاء، سیوطى .۲۵۴
۱۷ ـ فرق الشیعه ۶۱، اصول کافى ۲/۳۷۲، ارشاد مفید ۲/۱۵۶، دلائل الامامه ۹۴، اعلام الورى ۲۵۹، کشف الغمه ۲/۳۲۷، تذکره الخواص ۳۰۶، مصباح کفعمى ۵۲۲، شذرات الذهب ۱/۱۴۹ و…
از برخى منابع استفاده مىشود که آن حضرت، هنگام رحلت در شهر مدینه نبوده است، بلکه در محلى به نام حمیمه از روستاهاى نواحى مکه یا شام بوده، پس از شهادت، آن گرامى را به مدینه منتقل کردهاند.
ر ک: وفیات الاعیان ۴/۱۷۴، المختصر فى اخبار البشر ۱/۲۰۳، احقاق الحق ۱۲/ .۱۵۲
کتاب: زندگى سیاسى امام باقر (ع)، ص ۲۲
نویسنده: احمد ترابى