بازدیدها: 39
خاک پاک شلمچه حماسه های تو را از یاد نخواهد برد، همان گونه که کوچه های چشم به راه شهر ما.
در آن شبیخون شگفت شبانه دستانت چه نامی را در دیواره های شهر نوشت و عطر چه رازی را در کوچه های شهر پراکنده کرد که به یک باره هزار ستون دشمن به هم لرزید و از هر سوی هزار گلوله سربی قلب تو را نشانه رفت. در ستاره باران آن شب نماز خونین تو به وسعت وسیع کدام سجاده گسترده شد که عطر آسمانی آن از هزار فرسنگ فاصله در عطشناکی انتظارها پیچید و دعایت به استجابت رسید.
و دعای ما هنوز در کوچه های اجابت مانده است و چشمانمان هنوز به راه تا خبری از تو برایمان بیاورند.
خوب یادمان هست آن گاه که هنگام وداع نگاه در صورتمان انداختی و گفتی:” نشانه می خواهم برای چه؟ قبر برای چه؟ صاحب بنده اش را می شناسد حتی بدون پلاک.”