بازدیدها: 53
هنوز به یاد همه مانده است شب های تنهایی سنگرت. شب هایی که سر بر سجده می گذاشتی و مفصل ترین میهمانی اشک و خلوص به پا می شد.
تمام بی قراری هایت در شب عملیات طریق القدس به اوج رسید. تو در محراب عشق آن سان به استغاثه نشستی که استخاره به نام بلند و نامی تو قرعه ی شهادت زد.
۲۳ سال داشتی و سری پرشور برای دفاع از میهنت این شور و اشتیاق را از همان زمان که نوجوان بودی برای آزادی کشورت از دست ایادی شاه مزدور به دست آوردی.
در تظاهرات شرکت می کردی و اعلامیه های امام را بر چشم نهاده و به دوستانت می رساندی. انقلاب که پیروز شد عضو انتظامات شهری شدی و برای خدمت به مردمت از هیچ کوششی دریغ نکردی.
جنگ شد و به دنبال آن دوستانت با پای خود به جبهه می رفتند و بر روی دستان مردم باز می گشتند.
تو تاب فراق نداشتی و با شهادت هر شهیدی اوج می گرفتی و آسمانی تر می شدی. دل به دریا زدی و خود به خدا سپردی. برای حفظ دین راهی جبهه شدی و چه زود در این آزمون نمره ی قبولی گرفتی!