بازدیدها: 39
سعید در سال ۱۳۴۲ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. او در خانواده ای متدین و زحمتکش رشد کرد و بالید و آداب زندگی را در زیر سایه ی پدر و مادر آموخت. به سن تحصیل که رسید تحصیلاتش را تا مقطع سیکل ادامه داد و پس از آن وارد عرصه ی کار شد و حرفه ی جوشکاری را انتخاب کرد. او از نوجوانی زبانش گویای ذکر اهل بیت بود و گوشش شنوای احادیث و دلش همنوای عزاداری های ایشان. پس معرفت و عشق به آن انوار مقدس در تمام وجودش رخنه کرده بود و راه و مسیر زندگی اش را بر پایه ی همان معرفت برگزید. او به هنگام شنیدن نوای خمینی بت شکن تبر بر دست گرفت و به جمع ابراهیمیون پیوست. پس با شهادت هر آزاده ای عَلَم عزا به پا کرده و همگان را برای ادامه ی راهش به میدان قیام فرامی خواند. پس تلاش های او و هزاران مثل او به ثمر نشست و وطن طعم استقلال و آزادی چشید. دیری نپایید که استعمارگران جهان پشت به پشت دیوانه ی بغدادنشین عزم سرنگونی انقلاب کردند و به ایران تاختند. پس سعید که آن روزها محور فعالیت هایش در مدرسه ی عشق ـ بسیج – بود برای مقابله با دنیای ظلم و کفر راهی میدان رزم شد. چند ماهی بیشتر نگذشت که در حین انجام عملیاتی صورت و چشمان سعید هدف اصابت ترکش قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان قصد بر عمل شد. اما با عنایت حضرت اباالفضل(علیه السلام) و خوابی که دید بدون جراحی ترکش ها خارج گردید. زمان گذشت و حماسه آفرینی های سعید به دومین والفجر رسید. بیست و پنج مرداد ماه سال ۱۳۶۲ بود که او اذن دخول به حریم کبریایی یافت و به شهادت رسید.