بازدیدها: 38
تا جنازه ات بر شانه های شهر بالا رفت تازه برای نخستین بار خیلی ها نامت را شنیدند.
در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمدی و در شهر اصفهان بالیده شدی و سال های پر نشاط و زیبای کودکی ات را در هیئت بنی فاطمه سپری کردی و در سایه ی پدر بزرگوارت که از فعالان هیئت بود درس استقامت و پایداری آموختی.
فرزند خلف این شهر، ای بزرگ و بی نشان، آن روز همه جا حرف وحدیث تو بود. همه ، تصویرت را با نگاه های حسرت زده می کاویدند و زندگی نامه ات را با کنجکاوی می خواندند. اما تو به دنبال نام و نشان نبودی. تو و دوستانت نام و نشان را در گمنامی یافتید و از رجعت جنازه ی خویش هم در رنج بودید.
رفتید و معمای وجودتان هم چنان سر در مهر ماند و ما نفهمیدیم که شما چه دیدید که دیگران ندیدند.
تو رفتی و مهربانی ها، شوخ طبعی ها و یتیم نوازی هایت، احترامت به پدر و مادر و آن چهره ی همیشه خندانت هنوز در ذهن ها باقی است.
کاش بتوانیم آن گونه باشیم که تو از ما خواسته بودی “حافظ و پاسدار خون شهدا”.