Views: 56
[box type=”shadow” ]سردار شهید زال یوسف پور نام پدر : سلطانعلی تاریخ شهادت : ۲/۳/۱۳۶۱ تاریخ تولد : ۱/۳/۱۳۳۹ عملیات : بیت المقدس محل شهادت : خرمشهر [/box]
اولین روز از آخرین ماه بهار سال ۱۳۳۹ آخرین فرزند خانواده ی مذهبی یوسف پور دیده به جهان گشود. روزگار ناموافق سایه ی گرم و مهربان پدر را در نه سالگی از او گرفت. پدری که با وجود سالخوردگی و بیماری تمام هَمَّش تربیت دینی فرزندان بود.
با رفتن پدر مسئولیت خانه بر دوش برادر افتاد و زال که آن روزها در پی کسب دانش مقیم سرای علم آموزان بود در کنار درس، به برادر در امور اقتصادی یاری می رساند.
وی که از کودکی وجودش آمیخته به نور ایمان گشته بود، قبل از رسیدن زمان بلوغ و شکوفایی قدم در راه بندگی خداوند نهاد پس خود را مقید به نماز و روزه و دیگر واجبات کرده و از محرمات پرهیز می نمود.
ایمان به خداوند در وجود ش چنان جذبه ای ایجاد کرده بود که همگان شیفته ی اخلاق و منش او می شدند. شجاعت و دنیا ستیزی سرلوحه ی روحیات اخلاقی او و کمک به دیگران و سخاوت سرآمد اعمالش بود.
سال ۱۳۵۵ آن زمان که هنوز آتش خشم مردم از رژیم منحوس پهلوی شعله ور نگشته بود زال با رفتن به تهران و ارتباط با دانشجویان و اساتید انقلابی و شرکت در جلسات شهید بهشتی، بینش و بصیرتی پیدا کرد که در هنگام خروش مردم علیه رژیم یکی از عناصر اصلی قیام در اصفهان گشت.
وی با ساماندهی تظاهرات، پایین کشیدن مجسمه های شاه از میادین شهر، به آتش کشیدن مراکز فساد و فعالیت های گسترده ی دیگر خود، سهمی اساسی در پیروزی انقلاب ایفا کرد.
انقلاب پیروز شد و زال رهسپار جهاد سازندگی و چندی بعد لباس سبز سپاه برتن کرد و خادم انقلاب شد.
با شروع جنگ تحمیلی با آن که تشکیل خانواده داده بود و دختری کوچک داشت به جبهه شتافت و پس از قبول مسئولیت های مختلف ، در حالی که فرمانده ی گردان امام سجاد(علیه السلام) بود یک روز پس از بیست و دومین سالگرد تولدش خون پاکش بر خاک خونین شهرریخت و سند آزادی شهر امضا گشت و او به عرشیان پیوست.
[toggle title=”حضرت امام خمینی (ره)” state=”open” ] آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا آنها باید بترسند از موت، آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی هراسیم، نمی ترسیم. [/toggle]